یافتن پست: #شعر

مهاجر
مهاجر
گرچه مشکل هازیاد است و مجال ناز نیست
خسته ام از بی کسی ها و کسی همراز نیست

کاش میشد که کسی حرف دلم را بشنود
هرچه میگردم دراین عالم مرا دمساز نیست

درتمام ناامیدی باخودم گفتم که هان
این همان پایان راه است و مرا آغازنیست

چون کبوترگوشه ای افتاده ام باحال بد
ای دریغا بال و پر بشکسته را پرواز نیست

مهاجر همدانی

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
دیگه با کسی ندارم حرفی که بزنم
به فکر اینم که شعری رقم بزنم
بریدم ز همه ، جدا خلوتی دارم
شعر میخوانم و دفتر ورق بزنم
خیال گل خشکیده لای دفتر دارم
غرق خیال بودم در خیال تو غلت بزنم
آه من دیوانه چقدر از تو خاطره دارم
آمدم یاد آن روز با تو خاطره رقم بزنم....
شعرش از خودم هس

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
[لینک]
این آدرس من در زیبا متن هست البته هنوز چندتا شعر های جدید تایید نگرفتن فکر کنم تا ظهر طول بکشه بیاد تو متن زیبا و انتشار بده ....

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
خیالت هست با من و هر شب سر می زند
از سر شب تا خود سحر با من حرف می زند
می دانستی خیالت از خودت با وفا ترست
می آید هر شب در این خانه را در می زند
از خیالت یاد بگیر رسم با وفای را جانا
که با من هست و در هوای من پر می زند ....
شعرش از خودم هس

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
غرق تو بودم عمر رفت و حواسم نبود
حال بعد این همه وقت این جوابم نبود
از من عاشق گذشتی و رفتی چه سود
ب تو می گویم ای رفیق نیمه راه حسود
من عاشق این همه جور و جفا حق م نبود ....
شعرش از خودم هس

yahya
yahya
دوش در خواب لب نوش تو را بوسیدم

خواب ما به بود از عالم بیداری ما

مهاجر
مهاجر
عمرم به آخر آمد عشقم هنوز باقی
وز می چنان نه مستم کز عشق روی ساقی

یا غایَةَ الأَمانی قَلْبی لَدَیْکَ فانٍ
شَخْصی کَما تَرانی مِنْ غایَةِ اشْتیاقی

ای دردمند مفتون بر خد و خال موزون
قدر وصالش اکنون دانی که در فراقی

یا سَعْدُ کَیْفَ صِرْنا فی بَلدَةٍ؟ هَجَرْنا
مِن بَعْدِ ما سَهِرْنا وَ الاَیْدی فِی العَناقِ

بعد از عراق جایی خوش نایدم هوایی
مطرب بزن نوایی زان پرده عراقی

خانَ الزَّمانُ عَهْدی حَتّی بَقیتُ وَحْدی
رُدّوا عَلَیَّ وُدّی بِاللهِ یا رِفاقی

در سرو و مه چه گویی ای مجمع نکویی
تو ماه مشکبویی تو سرو سیم ساقی

اِن مُتُّ فی هَواها دَعْنی اَمُتْ فِداها
یا عاذِلی نَباها ذَرْنی وَ ما اُلاقی

چند از حدیث آنان خیزید ای جوانان
تا در هوای جانان بازیم عمر باقی

قامَ الغیاثُ لَمّا زُمَّ الجِمالُ زَمّاً
و اللَّیلُ مُدْلَهِمٌّ وَ الدَّمْعُ فِی المَآقی

تا در میان نیاری بیگانه‌ای نه یاری
درباز هر چه داری گر مرد اتفاقی
شعر مورد علاقه من
سعدی❤️

خانوم میم
خانوم میم
به مناسبت روز بزرگداشت شاعر عاشقانه ترین ابیات فارسی ، سعدی شیرازی ، یک بیت از اشعارشو تو دیدگاه بنویسید🌱🙂


نه خلاف عهد کردم که حدیث جز تو گفتم
همه بر سر زبانند و تـــو در میان جــــانی...

حضرت@دوست
حضرت@دوست
اگر نیوتن به چشمان تونگاه می کرد، می دانست که جاذبه قانونی ندارد.
لو نظر نيوتن إلى عينيك، لعرف أنّه ليس للجاذبيّة قانون.


أحتاجك لأجل الحب الذي يملأني بقدر نوافذ الخير في قلبك، وعبير النسمات التي تأتي لي محملةً بأنفاسك العطرة، بقدر كل شيء أحتاجك. *ربّما عجزت روحي أن تلقاك وعيني أن تراك، لكن لن يعجز قلبي إلا أن يحبّك ويهواك.

حضرت@دوست
حضرت@دوست
زیبا ترین حس میتونه
أروع ما قد يكون أن تشعر بالحب، ولكن الأجمل أن يشعر بك من تحب.


حضرت@دوست
حضرت@دوست
با تمام معنی این کلمه احبک یا حبیبی را دوست دارم

واشتياق لِسماع صوتك، أحبك بكل ما فيها من نغمات موسيقية، أحبك بكلّ ما تخبئها هذه الكلمة من عَناء، أقولها لك وحدك ولا أريد سماعها من أحد غيرك، فمهما قيلت لم أشعر بها مثلما شعرت بها معك، فأنت الحب والإحساس يا من علمني كيف الإحساس يكون.

Elham
Elham 👩‍👧‍👦

قدر نمدانین ک:هعی

مهاجر
مهاجر
اونجا که فریدون مشیری میگه:

نه کسی منتظر است,
نه کسی چشم به راه,
نه خیال گذر از کوچه‌ی ما دارد ماه!
بین عاشق شدن و مرگ مگر
فرقی هست...؟
وقتی از عشق نصیبی نبری غیر از آه...!
🫠

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i

اره آدم ک الکی نمیمیره باید ناخوش باشه تا بمیره خب زبانم لال وقتی تو مردی منم ناخوش میشم می میرم خب...

خانوم میم
خانوم میم
⁦❤️⁩🌱
در نبودت به کسی باج ندادم هرگز
کاروان نیست که دل هر که به جایت آید...

صفحات: 3 4 5 6 7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو