هادی
چیزی نمونده امروز هم تموم بشه
روز بدی بود برام امروز
مهاجر
داشتم برخی قیمت کتابای کتابخونمو با کتابای نمایشگاه کتاب تطبیق میدادم دیدم حاجی خداروشکر که این کتابارو از قبل خریدم
مثلا کتابی که سال ۹۹ خریدم ۹۳ هزار تومن بنام حضاره الاسلامیه فی قرن الرابع
الان گذاشته حدودا ۶۰۰ تومن
یا کتاب روح مجرد رو خریدم ۴۰ تومن الان گذاشته ۳۸۰ الی ۴۵۰ تومن
یا کتاب پس از بیست سال رو خریدم ۳۲۰ تومن الان گذاشته ۷۰۰ تومن
یا کتاب ۴ جلدی ترجمه خلاصه تفسیر المیزان رو گرفتم ۲۵۰ تومن الان گذاشته ۹۵۰ تومن
و کلی کتابای دیگه
الان یه گنجی خونمون دارم که واقعا قدرشو بیشتر میدونم
هادی
اینو یکی برام فرستاده میگه از عطار هست ولی من حس میکنم نیست کارشناسان محترم نظر خود را سریع بهم بدن
«بیزارم از آن خدای که به طاعت من
از من خشنود شود و به معصیت من، از من خشم گیرد.
پس او خود در بند من است
تا من چه کنم!...»
aliaga
آغاااااااا جان عمتون پروفاتونو از خصوصی درآرید
لنت بت هادی با این آپشنای مزخرفط
...
یه آقایی دیروز مهمونمون بود، داشت با پسرش تو آلمان حرف میزد. از مسابقهى تنیس پسرش اینجورى پرسید:
- بابا برنده شدى یا برندگى رو گذاشتى واسه مسابقهى بعد؟
فن بیانشرو خیلى دوست داشتم.
اینجورى حرف بزنید با اطرافیانتون
نیاز دارن بهش...
rahim
آهنگری با وجود رنجهای متعدد و بیماری اش عمیقا به خدا عشق می ورزید. روزری یکی از دوستانش که اعتقادی به خدا نداشت،از او پرسید
تو چگونه می توانی خدایی را که رنج و بیماری نصیبت می کند، را دوست داشته باشی؟
آهنگر سر به زیر اورد و گفت
وقتی که میخواهم وسیله آهنی بسازم،یک تکه آهن را در کوره قرار می دهم.سپس آنرا روی سندان می گذارم و می کوبم تا به شکل دلخواه درآید.اگر به صورت دلخواهم درآمد،می دانم که وسیله مفیدی خواهد بود،اگر نه آنرا کنار میگذارم.
همین موصوع باعث شده است که همیشه به درگاه خدا دعا کنم که خدایا ، مرا در کوره های رنج قرار ده ،اما کنار نگذار