یافتن پست: #حمید_سلیمی

Fariba
Fariba

داشتم فکر می‌کردم...
چقدر آدمهای امن خوبند.
آدم هایی که رازدارند.
آن‌هایی که می‌توانی کنارشان خودت باشی و تمام روحت را عریان کنی.
از همه‌چیز بی‌واهمه حرف بزنی،
بدون هراسی از قضاوت شدن.
آدم‌هایی که نه با لبها که با چشمها و روحشان لبخند می‌زنند.
بدون این که زیاد بدانند، اعتماد می‌کنند و شاید خودشان هم هرگز ندانند
در کدام روز سختت به تو رسیده‌اند
و چطور خورشید شده‌اند وسط همه تاریکی های دلت.
چقدر خورشیدها خوبند،
چقدر بی‌منت و چقدر خوش‌بو
و چقدر بوسیدنی و چقدر خواستنی‌اند
مهربانی هایی که انگار نهرهای بهشتند روی آتش تنهایی. درد و دریغ که کمند. بسیار کم!!!



‎‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌



Saye
Saye
هر آدمی شاید در عمرش فقط یک بار می تواند
کسی را به تمامی دوست بدارد.
تمامش را،
حتی تیرگی های روحش را بپرستد.
خدا بسازد از آدمی که می داند آسمانی نیست.
نگاهش کند و دلش ضعف برود
و بی آن که داشتن یا نداشتن آغوشش چندان مهم باشد،
از حال خوب او به آرامش برسد.
محو شود،
پنهان شود،
گم شود در زوایای تن او
حتی اگر به نگاهی از دور قناعت کند.
دل خوش کند حتی به بوسه های ناممکن قبل از خواب،
به عکسی روی گوشی موبایلی.
هر کسی
شاید
فقط یک بار،
با یک آدم،
پرنده می شود.



تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو