یافتن پست: #ت

√ محسن قـوامــی
√ محسن قـوامــی
سپید ٬سیاه
                  تلخ ، شیرین...

با تمام تضادهایت
              دوستت خواهم داشت ...



❤
و نگاه کردن به تو
در جدی‌ترین تصمیم‌ها نیز
گره از بند کفش‌هایم وا می‌کرد.

❤
بهار
پشت در ایستاده بود
و انگشت اشاره‌اش را
از روی زنگ خانه برنمی‌داشت.

حسام
حسام
اینو که دیدم یاد این کامنت تو یکی از پست ها افتادم « لاناتیا اینجور وقتا منم تگ کنین منم بیام کمک» {-33-}

❤
می‌خواهم این‌بار
از آخر به اول دوستت داشته باشم
وگرنه راه رفتن روی دو پا را
که هرآدمی می‌داند.

❤
«أنا أخاف الحزن الذي یکلٌفني الصمت، لا الحدیث…»

+من از اندوهی می‌ترسم که مجبورم می‌کنه سکوت کنم
نه اندوهی که مجبور به صحبتم می‌کنه...

....
....
هر کسی می تونه دنیای خودش رو اونجوری که دوست داره
رنگ آميزی کنه!
اما کاش از رنگ هایی استفاده کنیم
که به روحمون تازگی می بخشه
و همیشه حالمون رو خوب می کنه

❤
خوب میفهمی ...
تغییراتو کوچیکترین چیزا رو حس می کنی
و من اینو خیلی دوست دارم.

....
....
گفته بودند :

از محبت خارها گل می شود

ای بسوزد

ریشه ضرب المثل های دروغ …

❤
یه چیزی یادم دادی و دوس داشتم مثل تو باشم تنها بودن...

....
....
عادت کردیم غصه هام تنها بخورم شادیام با رفیقان و دوستان ب اشتراک بگذارم ولی افسوس همیشه بد فهمیده شدیم ....

❤
شماره‌ها را ورق می‌زنم
و به تمام دوستانی فکر می‌کنم
که تنها به درد فکر کردن می‌خورند.

....
....
این شانس مایه برای هر کسی هر طور خودش دوس داشت بودیم آخرش ناراحت میشعه
بقول خاکپور ما ک شانس نداریم ...
بارون نیاد ی جوری بارون بیاد هم یجوری ضرر می کنیم :خخخ

❤
حرف‌هایی که من باید می‌گفتم
و تو باید می‌شنیدی...
این‌ها که می‌شنوی
شعر نیستند
حرف‌اند
حرف‌هایی که وقتی نیستی
با تو می‌گویم.

마흐디에
마흐디에
خواهرم امسال میخواد بره نمایشگاه کتاب
و من دارم فکر می‌کنم بین این همه کتابی که جا ندارن چجوری به فکر جای ی سری کتاب دیگه هم باشم{-162-}

صفحات: 6 7 8 9 10

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو