g.h.o.l.a.m.a.l.i
رسم رفاقت رو از جای یاد گرفتم ک نتونم بلندت کنم از زمین همون جا کنارت می خورم زمین و بلند نمیشم خب .....
رسم رفاقت رو از جای یاد گرفتم با اینک می دونم تو رفیق نبودی و دشمنی کردی باز برات رفاقت می کنم چون دست رفاقت دادم خب ....
رسم رفاقت رو جای یاد گرفتم ک هر کسی حرف بزنه پشتت خابودنم دهنش خب ......
√ mohsn ghavami
تو رو می بوسم
و انگار
شاعر شعر چشاتم
√ mohsn ghavami
اونایی که بین دل و عقل، عقل رو انتخاب میکنن، شاید کار درستی میکنن، ولی هیچوقت حال دلشون خوب نیست.
Sara
من از باران، هزاران سال لبریزم
پرم
آغشتهام
اندوهناکم
غرق پاییزم...
کسی حال مرا هرگز نمیفهمد
نمیداند درونم انقلابی هست
گریزی، اجتنابی، اعتصابی هست،
بغض و خشم در پشتِ نقابی هست...
آرامم...
ولی جانم هوایی تازه میخواهد!
مهدی
فرقی نمیکند
کنار دریا باشی
وسطِ مهمانی
کنج اتاق
یا هر جایِ دیگر...!
روزهایِ تعطیل
بویِ تنهایی در سَرِ آدم میپیچد...!
باید یک نفر باشد
بدونِ غرور دوستت بدارد
آنقدر صمیمی
که اگر در مدتِ یک ساعت
برای بیستمین بار میخواستی حالش را بپرسی
دل دل نکنی
فکر نکنی
با خودت نگویی که نکند کلافه اش کنم
ترسِ از چشمْ افتادن را نداشته باشی!
یک نفر که حالِ تو را بلد باشد...
یک نفر که بدونِ توضیح بفهمد
این همه بی قراری دست خودت نیست!
یک نفر که غرورِ خاموشِ تو را
عشق معنا کند
نه چیز دیگری....!
یک نفر که حضورش
برای روزهای تعطیل الزامی ست!
محمّد
عجب بارونی زد
خیابونو کامل آب گرفته و برق ها هم قطع شده
ن بگو ناراحت نمیشه
ن نتونستم بگم بهش ک ریدی وسط زندگی من هیچ کسی هم نمی تونه درستش کنه خ
خودت میتونی
چی خودم میدونم اگ گفته بودم ک دیگ گند می زد ب همه جای زندگی من خب
ی وقتها گند برن ببین کی میمونه جمعش می کنه .کی میره