یافتن پست: #بندگی

مسیر خوشبختی
مسیر خوشبختی
قال الله عزوجل:

ای فرزند آدم
خودت را محو من کن...

تا را پر از بی نیازی کنم..

وارش
وارش
او دلبری نمی خواست و من باز هم دلدادگی میکردم
بیشتر از پیش بی تفاوتتر می شد و بیچارگی میکردم

چو زلیخای ناچاری بویش از در دیوار شهر می گشتم و
چه عاشقانه چه صادقانه چه عاقلانه دیوانگی میکردم

به حرمت دل شکسته اگر شکسته ای مشکن دل مرا
بی تو ندیدی زیر بار غم هجرانت چگونه زندگی میکردم

ای بی وفا آنچه ذره ذره فنا می شد جان جوانی من بود
هر که نشانی بویی زکوی تو میداد درش بندگی میکردم



hadi ahamdi
hadi ahamdi
لنکاوی یکی از زیباترین جزایر کشور مالزی با طبیعتی زیبا به شمار می رود. فریبندگی های فوق طبیعی لنکاوی٬ همین جا پایان نمی یابد؛ تقریبا تمام جاذبه های اصلی لنکاوی ریشه در حکایات و افسانه ها دارند. در حالی که این داستان ها به فرهنگ محلی طعمی خاص می دهند، فهمیدن چگونگی جذب بازدیدکننده در لنکاوی، چندان سخت نیست. زیبایی طبیعی، ماسه های سفید، نسیم ملایم، آب های روشن کریستالی، آبشارهای آرام و فضایی آرامش بخش، مناسب سرگرمی های بی سر و صدا و آرام است. لنکاوی، محلی عالی برای دوستداران طبیعت است. سواحل بسیار آن، درختان استوایی همیشه بهار و جنگل های بارانی اش، پناهگاهی امن برای حیات وحش محلی و جانداران دریایی به حساب می آید. [ لینک]




گل افشان گل محمدی
گل افشان گل محمدی
استاد_پناهیان:

:small_blue_diamond:اگر می‌خواهی نماز باحال بخوانی، باید دو برابرش زندگی‌ات بانشاط باشد
:small_blue_diamond:کسی که در زندگی نشاط ندارد، مطمئن باش نمازش هم خراب است و زیاد بدرد نمی‌خورد!
:small_blue_diamond:امام باقر‌(ع): کسی که در زندگی دنیایی‌اش کسل باشد، در ارتباط با امر آخرت و کارهای بندگی خدا، کسالتش بیشتر است! تو که حالِ زندگی نداری، ‌چطور می‌خواهی حال بندگی پیدا کنی؟!
:small_blue_diamond:بندگی پرشور و با لذت مال کسی است که در زندگی‌اش خیلی از خدا بُرده و کیف کرده! کسی که خیلی خدا در زندگی به او حال داده است! او می‌گوید: «خدایا ممنونتم! تو عالی هستی، دورت بگردم، فدایت بشوم...»
:small_blue_diamond:عبادت شاکرانه که بهترین نوع عبادت است، یعنی عبادت برآمده از نشاط در زندگی
:small_blue_diamond:«حال خوش معنوی» با «نشاط در زندگی» چه ارتباطی دارد؟ اگر می‌خواهی «حال خوش معنوی» پیدا کنی، باید «نشاط در زندگی» داشته باشی
:small_blue_diamond:شما چرا نمازت خوب نیست؟ برای اینکه در زندگی، حالت خوب نیست! «تو در برون چه کردی که درون خانه‌ آیی؟!»
:small_blue_diamond:هرکسی عاشق عبادت

هادی
هادی
دوستان شرح پریشانی من گوش کنید
داستان غم پنهانی من گوش کنید
قصه بی سر و سامانی من گوش کنید
گفت و گوی من و حیرانی من گوش کنید
شرح این آتش جان سوز نگفتن تا کی؟
سوختم سوختم این راز نهفتن تا کی؟



روزگاری من و او ساکن کویی بودیم
ساکن کوی بت عربده جویی بودیم
عقل و دین باخته دیوانه رویی بودیم
بسته سلسله سلسله مویی بودیم
کس در آن سلسله غیر از من و دل بند نبود
یک گرفتار از این جمله که هستند نبود



نرگس غمزه زنش اینهمه بیمار نداشت
سنبل پر شکنش هیچ گرفتار نداشت
اینهمه مشتری و گرمی بازار نداشت
یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت
اول آنکس که خریدار شدش من بودم
باعث گرمی بازار شدش من بودم



عشق من شد سبب خوبی و رعنایی او
داد رسوایی من شهرت زیبایی او
بسکه دادم همه جا شرح دلارایی او
شهر پر گشت ز غوغای تماشایی او
این زمان عاشق سرگشته فراوان دارد
کی سر برگ من بی سروسامان دارد



چاره اینست و ندارم به از این رای دگر
که دهم جای دگر دل به دل آرای دگر
چشم خود فرش کنم زیر کف پای دگر
بر کف پای دگر بوسه زنم جای دگر
بعد از این رای من اینست و همین خواهد بود
من بر این هستم و البته چنین خواهد بود

بتن تبریز
بتن تبریز
چسب بتن یکی از عمومی ترین و پرکاربردترین مواد جهت افزایش کارایی بتن و آب بندی بتن می باشد. این نوع چسب بتن علاوه بر افزایش میزان چسبندگی اجزای بتن با یکدیگر عملا منافذ و آوندهای بتن را مسدود و متراکم ساخته و می تواند منجر به آب بندی بتن در سازه های هیدرولیکی شود. مقاومت بسیار بالای بتن هنگام استفاده از چسب بتن در انواع سازه های بتنی مورد توجه سازندگان و مصرف کنندگان بتن می باشد [ لینک]




ALI
ALI
گرچه بدم ولی خدا تو رحم کن و کمک کن. بدی مرا می بینی، دوست دارم بنده باشم، بندگی ام را ببین. ای خدای بزرگ، رب من، اگر بدم و اگر خطا می کنم، از روی سرکشی نیست. بلکه از روی نادانی می باشد. خداوندا من بسیار در سختی هستم، چون هر چه فکر می کنم، می بینم چه چیز خوب و چه رحمت بزرگی از دست دادم. ولی خدای کریم، باز امید به لطف و بزرگی تو دارم. خداوندا تو توانایی. ای حضرت حق، خودت دستم را بگیر، نجاتم بده از دوری شهدا، کار خوب نکردن، بندة خوب نبود،... دیگر...

ALI
ALI
ای خدای شهدا، ای خدای حسین، ای خدای فاطمة زهرا(س)، بندگی خود را عطا بفرما و در راه خودت شهیدم کن، ای خدا یا رب العالمین.

هادی
هادی
قصیده شگفت انگیز قاآنی در وصف امیرکبیر

ترنم
ترنم
‌ از سر عادت و تکرار نوشتیم بیـا
اصلا انگار به اجبار نوشتیم بیـا

تو زما بندگی و ترک گنه میخواهے
با همیـن قلـبِ گنهکار نوشتیم بیـا

کوفیـان را همه محکوم نمودیـم،ولے
مثـل آن قوم جفاکار نوشتیـم بیـا

از سرصدق نخواندیـم تو را یک دفعه
در عوض یکصد و ده بار نوشتیـم بیـا

شهرمان پرشده از بوی گناه و ماهـم
سر هر کوچه و بازار نوشتیم بیـا

غافل از آه یتیمـان چقدر آسـوده
شکم سیر شب تار نوشتیم بیـا

عوض خانه ی ماها به بیابان رفتے
شدی از قوم ، دل آزار... نوشتیم بیـا

دردِ دین نیست دگر... درد گرانے داریم
دل سپردیـم به اغیار نوشتیم بیـا

نام تو برلب و دل جای دگر می گردد
نشـده طالب دیدار نوشتیم بیـا

آه مظلوم شنیدیـم "به ماچه " گفتیـم...
جای یاری تو بسیار نوشتیم بیـا

دلمان بنده ی دنیا شده و بیماریـم...
با همین حال اسفبار نوشتیم بیـا

ترنم
ترنم
بســـــم الله الرحــمــن الرحیـــــم

گفتم به مهدی بر من عاشق نظر کن
گفتا تو هم از معصیت صرف نظر کن

گفتم بیا جانم پر از شهد صفا کن
گفتا به عهد بندگی با حق وفا کن

هادی
هادی
گلایـه دکتر شریـعتی از خـدا و جـواب سهراب سپـهری

دکتر شریعتی:
خدایا کفر نمیگویم،
پریشانم،
چه میخواهی تو از جانم؟!
مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی.

خداوندا!
اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی
لباس فقر پوشی
غرورت را برای تکه نانی
به زیر پای نامردان بیاندازی
و شب آهسته و خسته
تهی دست و زبان بسته
به سوی خانه باز آیی
زمین و آسمان را کفر میگویی
نمیگویی؟!

خداوندا!
اگر در روز گرما خیز تابستان
تنت بر سایه ی دیوار بگشایی
لبت بر کاسه ی مسی قیر اندود بگذاری
و قدری آن طرفتر
عمارتهای مرمرین بینی
و اعصابت برای سکه ای این سو و آن سو در روان باشد
زمین و آسمان را کفر میگویی
نمیگویی؟!

خداوندا!
اگر روزی بشر گردی
ز حال بندگانت با خبر گردی
پشیمان میشوی از قصه خلقت، از این بودن، از این بدعت.

خداوندا تو مسئولی.
خداوندا تو میدانی که انسان بودن و ماندن
در این دنیا چه دشوار است،
چه رنجی میکشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است …

و این هم جواب سهراب سپهری از زبان خدا

منم زیبا
که زیبا بنده ام را دوست میدارم
تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید
ترا در بیکران دنیای تنهایان
رهایت من نخواهم کرد
رها کن غیر

فاطمه
فاطمه
بزرگی را گفتند راز همیشه شاد بودنت چیست؟
گفت:
دل بر آنچه نمی ماند نمی بندم؛
فردا یک راز است نگرانش نیستم؛
دیروز یک خاطره بود حسرتش را نمیخورم؛
و امروز یک هدیه است قدرش را میدانم؛

از فشار زندگی نمیترسم چون میدانم که فشار توده زغال سنگ را به الماس تبدیل میکند...
میدانم خدای دیروز و امروز خدای فردا هم هست...
ما اولین بار است که بندگی میکنیم ولی او قرنهاست که خدایی میکند...
پس به او اعتماد دارم...
برای داشتن اینچنین خدایی همیشه شادم...{-29-}

صفحات: 4 5 6 7 8

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو