یافتن پست: #رامین_آقا_زاده

وارش
وارش
او دلبری نمی خواست و من باز هم دلدادگی میکردم
بیشتر از پیش بی تفاوتتر می شد و بیچارگی میکردم

چو زلیخای ناچاری بویش از در دیوار شهر می گشتم و
چه عاشقانه چه صادقانه چه عاقلانه دیوانگی میکردم

به حرمت دل شکسته اگر شکسته ای مشکن دل مرا
بی تو ندیدی زیر بار غم هجرانت چگونه زندگی میکردم

ای بی وفا آنچه ذره ذره فنا می شد جان جوانی من بود
هر که نشانی بویی زکوی تو میداد درش بندگی میکردم



تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو