Aguillaa
اگه قراره ببازی جوری بباز که
دشمنت هم نتونه برنده بشه !
fatme
بازی تموم نمیشه،تا وقتی برنده نشدم...😏
وقتی زندگی سخت میشه
بازنده ها میپرسن : چرا من ؟
برنده ها میگن : این امتحان منه
سید ایلیا
"تلافـی نکنیـد!"
🍃 زندگی مشترک میدان جنگ و مقابله به مثل نیست و راه حل آرام کردن همسر شکّاکتان، بیشتر کردن تردیدهایش نیست.
👈 مقابله به مثل یا متهم کردن همسر بدترین راهی است که میتوانید برای آرام کردن زندگیتان انتخاب کنید. مدام انگشت اتهام را به سمت همسرتان نشانه نگیرید و با از بین بردن اعتماد به نفسش برای برنده شدن تلاش نکنید.
👈 گاهی به او بگویید که شاید در برخی موارد حق داشته و سوتفاهمی میان شما چنین مشکلی را ایجاد کرده است.
✅ در تمام طول بحث به او بگویید که برداشتهای اشتباه در ایجاد این مشکل دخیل بوده و هر دوی شما باید برای از بین بردن سوءتفاهمها تلاش کنید.
سید ایلیا
✍ لیمو عمانی از نظر کلسیم و پتاسیم غنی بوده و از نظر ویتامین C از سایر مرکبات پیشی گرفته❗
👈 همچنین به عنوان کاهنده ی فشار خون،چربی خون، مسکن سردرد و ازبین برنده سرماخوردگی شناخته شده است
سید ایلیا
دو شخص رو هرگز فراموش نکنید :
شخصی ڪه همه چیزش رو باخته تا شما برنده شوید "پدرتون"
شخصی ڪه در تمام رنج ها ڪنارتون بوده "مادرتون"
سید ایلیا
🌸 الهـی بـه امیـد تــو 🌸
خـدایـا🌷
آغازی که تو صاحبش نباشی
چه امیدیست به پایانش؟
پس به نام تو
آغاز میکنم روزم را
اگر روز را با نام خدا
و مهربانی و گذشت
آغاز کنی و بگذرانی
قطعاً برندهای
رضایت خدا یعنی همه چیز
بهش می گفتند «زیرآب زنِ کلاس»، هردفعه زیرآب یکی را میزد و هرچقدرهم نامحسوس، همه مطمئن بودند کار کار خودش است، چون سابقه اش بدجور خراب شده بود. استعداد زیادی نداشت وشاید بیشتر به این خاطر که تمام انرژی و وقتش را متمرکز روی رفتار بقیه کرده بود تاسوژه ای گیر بیاوردو زیرآب یکی رابزند یا کار یکی راخراب کند و برای خودش کِیف کند،
(دیدگاه)
این متن برنده جایزه ادبی کوتاه آلمان شد
مردی
درحال
مرگ بود
وقتی كه
متوجه
مرگش شد
خدا را با
جعبه ای
در دست دید
*خدا* :
وقت رفتنه
*مرد* :
به این زودی؟
من نقشه های زیادی داشتم
*خدا* :
متاسفم
ولی وقت
رفتنه
*مرد* :
در جعبه ات
چي دارید؟
*خدا* :
متعلقات
تو را
*مرد* :
متعلقات
من ؟
یعنی
همه چیزهای من ؛
لباسهام
پولهایم و ـ ..
*خدا* :
آنها ديگر
مال تو
نیستند
آنها متعلق به
زمین هستند
*مرد* :
خاطراتم چی ؟
*خدا* :
آنها متعلق
به زمان
هستند
*مرد* :
خانواده و
دوستانم ؟
*خدا* :
نه ،
آنها موقتي
بودند
*مرد* :
زن و
بچه هایم ؟
*خدا* :
آنها متعلق به
قلبت بود
*مرد* :
پس وسایل
داخل جعبه
حتما
اعضاي
بدنم هستند؟
*خدا* :
نه ؛
آنها متعلق
به گردوغبار هستند
*مرد* :
پس مطمئنا
روحم است ؟
*خدا* :
اشتباه
می کنی
روح تو
متعلق
به من است
مرد با اشك
در چشمهايش
و باترس زیاد
جعبه را از خدا گرفت
و باز كرد ؛
دید خالی
است!
مرد
دل شکسته
گفت :
من هرگز
چیزی نداشتم ؟
*خدا* :
درسته ،
تو مالك
هیچ چیز نبودی !
*مرد* :
پس من
چی داشتم ؟
*خدا* :
لحظات زندگی
مال تو بود ؛
هر لحظه که
زندگی کردی
مال تو بود .
زندگی
فقط
لحظه ها
هستند
قدر
لحظه ها را
بدانیم و
لحظه ها را
دوست
داشته
باشیم
آنچه از سر گذشت ؛ شد سر گذشت
حیف بی دقت گذشت ؛ اما گذشت!
تا که خواستیم یک «دو روزی» فکر کنیم
بر در خانه نوشتند؛ ⇦در گذشت⇨