یافتن پست: #آیدا
Ali_Feyzollahi
وای خدا این امتحانا کی میخوان توموم بشن
امروز امتحان زبان دادیم 7 صفحه .....از کنکور سخت تر بود
ساعت 8رفتم هنوز از خواب بیدار نشده بودم
امروز امتحان زبان دادیم 7 صفحه .....از کنکور سخت تر بود
ساعت 8رفتم هنوز از خواب بیدار نشده بودم
·
خسته شدم
LOEY♡
بوخودا از بیکاری پوسیدم
#بیکار
اسم
فامیل:فضولی؟ ب...
داداش؟: دارم ولی ازش خوشم نمیاد
آجی:ندارم ولی دوست داشتم داشته باشم(:
بابا؟: دیونه دارم
مامان؟: یکی
:/
عشق؟: والا یکی هس ن میخوامش ن فراموش میشه لامصب..گرفته مارو..
دوست؟: دارم(:
اسماشون؟: مهتاب،زینب،فاطمه،سحر،ساناز،آیدا ،مبینا،نازنین،و...
سن؟:تازه رفتم 17
قد؟:158
وزن؟: فضولی؟:/
پایه؟:دهم
رشته؟:انسانی
ظاهرم؟: تعریف از خود نباشه بم میگن بانمک..ولی دماغم ب ی عمل نیاز دارع
اخلاق؟: بقیه باس بگن ..اما سعی میکنم با طرف خوب باشم ...ب نظر خودم کم عصبانی میشم اما خب وقتی ک بشم خودم از خودم بدم میاد....جو زده میشم یهو ک نمونش همون المپیاده....لج میکنم بعضی وقتا....بیشتر وختا نیشم بسی زیبام بازه
ملقب به؟: زیاده خو....جیغ جیغو...خاله ریزه...الهه پلنگ...استیل البرز:/....پر حرف...الی...عشق بابا...مایه عذاب مامان...بدترین خواهر دنیا...
تیپم؟
سرم میکنم اما زیر چادر همیشه اسپرت
خصوصیت
ا و زبونم همه جا فعاله اما ن جلو ی پسر غریبه اونم تو واقعیت(:
تموم شد
#بیکار
اسم
فامیل:فضولی؟ ب...
داداش؟: دارم ولی ازش خوشم نمیاد
آجی:ندارم ولی دوست داشتم داشته باشم(:
بابا؟: دیونه دارم
مامان؟: یکی
:/عشق؟: والا یکی هس ن میخوامش ن فراموش میشه لامصب..گرفته مارو..
دوست؟: دارم(:
اسماشون؟: مهتاب،زینب،فاطمه،سحر،ساناز،آیدا ،مبینا،نازنین،و...
سن؟:تازه رفتم 17
قد؟:158
وزن؟: فضولی؟:/
پایه؟:دهم
رشته؟:انسانی
ظاهرم؟: تعریف از خود نباشه بم میگن بانمک
..ولی دماغم ب ی عمل نیاز دارعاخلاق؟: بقیه باس بگن ..اما سعی میکنم با طرف خوب باشم ...ب نظر خودم کم عصبانی میشم اما خب وقتی ک بشم خودم از خودم بدم میاد....جو زده میشم یهو ک نمونش همون المپیاده....لج میکنم بعضی وقتا....بیشتر وختا نیشم بسی زیبام بازه
ملقب به؟: زیاده خو....جیغ جیغو...خاله ریزه...الهه پلنگ...استیل البرز:/....پر حرف...الی...عشق بابا...مایه عذاب مامان...بدترین خواهر دنیا...
تیپم؟
سرم میکنم اما زیر چادر همیشه اسپرتخصوصیت
ا و زبونم همه جا فعاله اما ن جلو ی پسر غریبه اونم تو واقعیت(:تموم شد
فقط خدا
تعارف که نداریم
من حسادت می کنم
به لیلای مجنون
وبه آیدای شاملو
لعنتی!
تو هم مرا همانقدر دوست داشته باش
من از وردزبان شدنهای این مدلی
خوشم می آید! (:
#نرگس_صرافیان_طوفان
من حسادت می کنم
به لیلای مجنون
وبه آیدای شاملو
لعنتی!
تو هم مرا همانقدر دوست داشته باش
من از وردزبان شدنهای این مدلی
خوشم می آید! (:
#نرگس_صرافیان_طوفان
wolf
آیدای خوشگلم!
مشامم از عطر آغوش تو پر است،
آخر چرا تو نباید الان پیش من باشي!؟
تو همزاد من هستي من سایه ای هستم
که بر اثر وجود تو بر زمین افتاده ام،
زیر پاهایت و اگر تو نباشي،من نیستم
تو را دوست، دوست،
دوست میدارم....
#احمد_شاملو
مشامم از عطر آغوش تو پر است،
آخر چرا تو نباید الان پیش من باشي!؟
تو همزاد من هستي من سایه ای هستم
که بر اثر وجود تو بر زمین افتاده ام،
زیر پاهایت و اگر تو نباشي،من نیستم
تو را دوست، دوست،
دوست میدارم....
#احمد_شاملو
wolf
تعارف که نداریم
من حسادت می کنم
به لیلای مجنون
و به آیدای شاملو
لعنتی!
تو هم مرا همانقدر دوست داشته باش
من از ورد زبان شدنهای این مدلی
خوشم می آید...!
#نرگس_صرافیان_طوفان
من حسادت می کنم
به لیلای مجنون
و به آیدای شاملو
لعنتی!
تو هم مرا همانقدر دوست داشته باش
من از ورد زبان شدنهای این مدلی
خوشم می آید...!
#نرگس_صرافیان_طوفان
ᴍᴀʜɪ
تعارف که نداریم
من حسادت می کنم
به لیلای مجنون
وبه آیدای شاملو
لعنتی!
تو هم مرا همانقدر دوست داشته باش
من از رسواشدنهای این مدلی
خوشم می آید!*_*
من حسادت می کنم
به لیلای مجنون
وبه آیدای شاملو
لعنتی!
تو هم مرا همانقدر دوست داشته باش
من از رسواشدنهای این مدلی
خوشم می آید!*_*
ی" title="
ی" />
سکوت شب
میان خورشیدهای همیشه
زیبایی ی تو
لنگری ست
خورشیدی که
از سپیده دم همه ستاره گان
بی نیازم می کند
نگاه ات
شکست ستمگری ست
نگاهی که عریانی ی روح مرا
از مهر
جامه یی کرد
بدان سان که کنون ام
شب بی روزن هرگز
چنان نماید که کنایتی طنزآلود بوده است
و چشمان ات با من گفتند
که فردا
روز دیگری ست
آنک چشمانی که خمیرمایه ی مهر است
وینک مهر تو:
نبردافزاری
تا با تقدیر خویش پنجه درپنجه کنم
آفتاب را در فراسوهای افق پنداشته بودم
به جز عزیمت نابهنگام ام گزیری نبود
چنین انگاشته بودم
آیدا فسخ عزیمت جاودانه بود
میان آفتاب های همیشه
زیبایی ی تو
لنگری ست
نگاه ات و چشمان ات با من گفتند
که فردا
روز دیگری ست
زیبایی ی تو
لنگری ست
خورشیدی که
از سپیده دم همه ستاره گان
بی نیازم می کند
نگاه ات
شکست ستمگری ست
نگاهی که عریانی ی روح مرا
از مهر
جامه یی کرد
بدان سان که کنون ام
شب بی روزن هرگز
چنان نماید که کنایتی طنزآلود بوده است
و چشمان ات با من گفتند
که فردا
روز دیگری ست
آنک چشمانی که خمیرمایه ی مهر است
وینک مهر تو:
نبردافزاری
تا با تقدیر خویش پنجه درپنجه کنم
آفتاب را در فراسوهای افق پنداشته بودم
به جز عزیمت نابهنگام ام گزیری نبود
چنین انگاشته بودم
آیدا فسخ عزیمت جاودانه بود
میان آفتاب های همیشه
زیبایی ی تو
لنگری ست
نگاه ات و چشمان ات با من گفتند
که فردا
روز دیگری ست
ᴍᴀʜɪ
آیدای خوشگلم!
مشامم از عطر آغوش تو پر است،
همان عطری که تو ناقلا هیچوقت نمیگذاری به مراد دلم از آن سیراب شوم
دست هایم بوی اطلسی های تو را به خود گرفته است و همه ی پست و بلند اندامت را با پست و بلند اندام خودم حس میکنم حس میکنم که مثل گربه ی کوچولوی شیطانی در آغوش من چپیده ای و من با همه ی تنم تو را در بر گرفته ام احساس دست نوازشگرت
(که این جور موقع ها با من دشمنی دارد)
دلم را از غمی که نزدیک دو سال است تلخیش را چکه چکه میچشم پر کرد
آخر چرا تو نباید الان پیش من باشی!؟
تو همزاد من هستی من سایه ای هستم که بر اثر وجود تو بر زمین افتاده ام، زیر پاهایت و اگر تو نباشی، من نیستم
تو را دوست، دوست، دوست میدارم.
[ احمد شاملو ]
از نامه های "احمد شاملو" به آیدا
کتاب مثل خون در رگ های من / ص 87
مشامم از عطر آغوش تو پر است،
همان عطری که تو ناقلا هیچوقت نمیگذاری به مراد دلم از آن سیراب شوم
دست هایم بوی اطلسی های تو را به خود گرفته است و همه ی پست و بلند اندامت را با پست و بلند اندام خودم حس میکنم حس میکنم که مثل گربه ی کوچولوی شیطانی در آغوش من چپیده ای و من با همه ی تنم تو را در بر گرفته ام احساس دست نوازشگرت
(که این جور موقع ها با من دشمنی دارد)
دلم را از غمی که نزدیک دو سال است تلخیش را چکه چکه میچشم پر کرد
آخر چرا تو نباید الان پیش من باشی!؟
تو همزاد من هستی من سایه ای هستم که بر اثر وجود تو بر زمین افتاده ام، زیر پاهایت و اگر تو نباشی، من نیستم
تو را دوست، دوست، دوست میدارم.
[ احمد شاملو ]
از نامه های "احمد شاملو" به آیدا
کتاب مثل خون در رگ های من / ص 87
bahar
سلام دیروز تولد دوستم آیداجون بوده ولی من امروز مطلع شدم به رسم دیرینمون میخوام براش تولد بگیرم
ای ول ...