#عشق های زمان ما که اینطور نبود...
ما برای هم نامه مینویشتیم و دو هفته دو هفته منتظرِ جوابش میماندیم...
ما عکس همدیگر را میگذاشتیم توی جیبِ مخفی کیف پولمان و همه جا همراهمان بود
دلتنگ که میشدیم به آن ژست نشسته و عکسِ سه در چهار زل میزدیم
و میدیدیم غم ها دود شده و رفته هوا...
ما توی تقویم دور روزهایی که از کوچه رد شده بود و دیده بودیمش را خط میکشیدیم و حظ میکردیم از دیدنِ تعداد زیادِ عدد های خط کشیده شده...
ما حرف زدن هایمان هفته ای یکبار بود آن هم اگر از شانس آقا جانمان گوشی تلفن را برنمیداشت...
ما قرار هایمان خلاصه میشد به از سرویس پیاده شدن تا رسیدن به آن در قهوه ای بغل تیر برق...
ما دوستت دارم را تایپ نمیکرد،تا ابد برای توام ها را مدام روی لب تکرار نمیکردیم
و تو مال منی لَقلقه ی زبانمان نبود...
ما دوست داشتنمان را جار نمیزدیم،
کادوهایی که معشوق میداد را نمیکردیم توی چشم همه،
و
با گلهایمان عکس نمی انداختیم...
عشق های زمان ما اینطور نبود که،ما دوست داشتن را ثابت میکردیم،
تا ابد برای توام ها را ثابت میکردیم،
تو مال منی ها را ثابت میکردیم...
#فاطمه_جوادی