یافتن پست: #آنکه

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
مردی از خانه بیرون آمد تا نگاهی به خودرو نوی خود بیندازد که ناگهان با چشمانی حیرت زده پسر بچه سه ساله خود را دید که شاد و شنگول با ضربات چکش در حال نابود کردن رنگ براق خودرو است. مرد بطرف پسرش دوید، او را از ماشین دور کرد، و با عصبانیت و برای تنبیه، با چکش بر روی دست های پسر بچه زد.

وقتی خشم پدر فرو نشست با عجله فرزندش را به بیمارستان رساند.

هرچند که پزشکان نهایت سعی خود را کردند تا استخوان های له شده را نجات دهند اما مجبور شدند انگشتان له شده دست کودک را قطع کنند. وقتی که کودک به هوش آمد و دستهای باند پیچی شده اش را دید با حالتی مظلوم پرسید: ” پدر انگشتان من کی خوب میشه؟ ”

پدر همان روز خودکشی کرد.

نتیجه:

اکر کسی پای شما را لگد کرد و یا به شما تنه زد، قبل از هرگونه عکس العمل و یا مقابله به مثل، این داستان را به یاد آورید. قبل از آنکه صبر خود را از دست بدهید کمی فکر کنید. وانت را می شود تعمیر کرد اما انگشتان شکسته و احساس آزرده را نمی توان

rahim
rahim
«به عارفی گفتند: ای شیخ! دل های ما خفته است که سخن تو در آن اثر نمی کند چه کنیم ؟ گفت: کاش خفته بودی که هرگاه خفته را بجنبانی ، بیدار می شود؛ حال آنکه دل های شما مرده است که هر چند بجنبانی ، بیدار نمی شود.»

♡✓
♡✓
عشق، گل سرخی ست
که به هم هدیه می‌دهیم
بی آنکه
به خشکیدنش بیاندیشیم...




√ محسن قـوامــی
√ محسن قـوامــی
سه عامل نابودی حکام از نگاه فردوسی :

۱. ستمگری
۲. سفله‌پروری
۳. فزون‌خواهی

سر تخت شاهان بپیچد سه کار:
نخسین ز بیدادگر شهریار

دگر آنکه بی‌ سود را برکشد
ز مرد هنرمند سر درکشد

سوم آنکه با گنج خویشی کند
بکوشد به دینار بیشی کند

مهاجر
مهاجر
دل نبستی بر من اما دل شکستی لااقل
با دلم گفتم خدا را شکر، هستی لااقل

بعد عمری می نخوردن حرمت پرهیز را
کاش با پیمانه ی من می شکستی لااقل

گفته بودم هیچکس عاشقتر از من نیست، هست
با یکی عاشقتر از من می نشستی لااقل

خودپرستی بدتر از شرک است اما باز شکر
آنکه را من می پرستم می پرستی لااقل

مست اهل رازداری نیست پس خاموش باش
یادی از عشقم مکن حالا که مستی لااقل

استامینوفن ۳۲۵
استامینوفن ۳۲۵
هر کی الان بهم پیام میده و روز دختر رو تبریک میگه دلم میخواد بترکونمش و بگم الااااااان دیگههه؟ الان تبریک میگیییی؟ دیگه الاااااان؟؟ :هعی

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i



صبحت بخیر عزیزم با آنکه گفته بودی
دیشب خدانگهدار
با آنکه دست سردت از قلب خسته تو
گوید حدیث بسیار
صبحت بخیر عزیزم با آنکه در نگاهت
حرفی برای من نیست
با آنکه لحظه، لحظه میخوانم از دو چشمت
تن خسته ای ز تکرار
در جان عاشق من شوق جدا شدن نیست
خو کرده ی قفس را میل رها شدن نیست
من با تمام جانم پر بسته و اسیرم
باید که با تو باشم در پای تو بمیرم

...
...
‌های_گیلاس

اواخر موشک‌باران متوجه شدیم که گل‌های سرخ برگ داده‌اند، برگ‌های سبز روشن و کوچک. غنچه‌هاشان هم باز شده بودند. بی‌آنکه کسی باشد که نگاهشان کرده باشد.
بر ساقه‌های لخت انار هم برگ‌های سرخ و ریز جوشیده بود، انگار آدم‌ها باشند یا نباشند مهم نیست...
اما حالا فکر می‌کنم که شاید حق با بود، با همان ساقه‌های لخت.
بر این پهنۀ خاک چیزی هست که به‌رغم ما ادامه می‌دهد، نفس بودن به راستی موکول به بودن ما نیست،
و این خوب است، خوب است که جلوه‌های بودن را به غم و شادیِ ما نبسته‌اند، خوب است که غمِ ما، با استناد به قول شاعر «اگر غم را چو آتش دود بودی» دودی ندارد، تا جهان جاودانه تاریک بماند.



کاش میشد امکان به اشتراک گذاشتن بوی شکوفه‌‌ها رو با کسانی که دوسشون داریم رو اضافه کرد!

مهاجر
مهاجر
من که جز هم‌نفسی با تو ندارم هوسی
با وجود تو چرا دل بسپارم به کسی

زنده‌ام بی تو و شرمنده‌ام از خود هرچند
که دمی از سر رغبت نکشیدم نفسی

ناامیدم مکن از صبر و بگو می‌آید
عادل ظلم ستیزی، ملک دادرسی

به کجا پَر بکشد در هوس آزادی
آنکه از بال و پرش ساخته باشد قفسی

من کسی جز تو ندارم که به دادم برسد
می‌توانی مگر ای عشق به دادم نرسی !


📕اکنون

maryam
maryam
✿🕊❀🌹❀🕊✿ ‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌
‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎
رسم دنیا درهمین است آنکه آمد رفتنی ست
بعدِ رفتن نام نیکت بر زبانها ماندنی ست

تا توانی خلق را ازخود مرنجان با سخن
آنکه بالاتر نشیند ، آخرش افتادنی ست

عمرو جانت گرچه عمر نوح هم باشد ولی
شیشه ی عمرگرانم عاقبت بشکستنی ست

ثروتت بند است برشب شهرتت با یک تبی
عاقبت ثروت به دست وارثان بسپردنی ست
دل مبند بر مال دنیا ، مالِ دنیا بی وفاست
خرقه ی زرهم بپوشی سیم و زرنابردنی اس.
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

مهاجر
مهاجر
دل نبستی بر من اما دل شکستی لااقل
با دلم گفتم خدا را شکر، هستی لااقل

بعد عمری می نخوردن حرمت پرهیز را
کاش با پیمانه ی من می شکستی لااقل

گفته بودم هیچکس عاشقتر از من نیست، هست
با یکی عاشقتر از من می نشستی لااقل

خودپرستی بدتر از شرک است اما باز شکر
آنکه را من می پرستم می پرستی لااقل

مست اهل رازداری نیست پس خاموش باش
یادی از عشقم مکن حالا که مستی لااقل



خانوم میم
خانوم میم
به نظر شما از دل برود هر آنکه از دیده برفت؟!

یاس
یاس
بسم اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ ۚ وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ ۚ وَلِیُبْلِیَ الْمُؤْمِنِینَ مِنْهُ بَلَاءً حَسَنًا ۚ إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ

(ای مؤمنان) نه شما بلکه خدا کافران را کشت و (ای رسول)، چون تو تیر (یا خاک) افکندی نه تو بلکه خدا افکند (تا کافران را شکست دهد) و برای آنکه مؤمنان را به آزمونی نیکو از سوی خود بیازماید، که خدا شنوا و داناست ((صدق الله العلی العظیم))

Hana
Hana
مثل یک کودک بد خواب که بازیچه شده ...
خسته ام
خسته تر از آنکه بگویم چه شده ...

?
?

آنچه شنیدم راست باشد چه کنم♬♫
آنکه رفته واقعا میخواست باشد چه کنم
وای اگر بازنگردد فرصت دیدارش♬♫
هی نگویید به من او تنهاست باشد چه کنم
وای اگر عشق مرا وارونه تعبیر کند♬♫
در جوانی غم او سخت مرا پیر کند
مرز ویرانی‌ و دیوانگی‌ام نزدیک است♬♫
وای اگر دیر کند دیر کند دیر کند 😢

صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو