ali
عارفى را پرسيدن علاج عشق چيست؟
عارف رفت وبالشى را بياورد سپس سرش را بر روى بالش قرار داد وفرمود ...
گم شين بيرون ميخوام بخوابم ...
عارف خسته بود خسته
ali
همیشه دلخوری ها و نگرانی ها را
به موقع بگویید
حرفهای خود را با کلام مطرح کنید
نه با رفتار...
که از کلام همان برداشت میشود که
شما میگویید
اما از رفتارتان هزار برداشت متفاوت...!
ali
ﻣﺎﺩﺭ ﺷﻮﻫﺮه ﻋﺮﻭسش ﺭﻭ میاره ﺧﻮﻧﺶ و ﻣﯿﮕﻪ : ﺍﺯ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻭ ﭘﺪﺭ ﺷﻮﻫﺮﺕ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭﯼ ﮐﻨﯽ.
ﻓﻬﻤﯿﺪﯼ ﺩﺧﺘﺮ ﺩﻫﺎﺗﯽ ...
ﻋﺮﻭسه ﻫﻢ ﻣﯿﮕﻪ :
اتفاقا روستاﮐﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺍﺯ 20 ﺗﺎ ﮔﺎﻭ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭﯼ
ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﺷﻤﺎ ﮐﻪ فقط دوتایین
درس امروز:" با عروسای امروزی در نیوفتین"اعصاب ندارن
ali
تمام وجودتون
وقتی حسادته
هیچ وقت آرامش ندارید
ali
با یکی دعوام شده بود دیدم از تو جیبش چاقو آورده میخواد بزنه ،
گفتم من یه آدم تحصیل کرده ام برای دعوا نیازی به چاقو ندارم .
اسلحه ی من کاغذ و قلممه .
خودکارمو درآوردم فرو کردم تو شکمش
ali
یکی از دلایلی که من سینگل موندم
اینه که چند نفر همزمان منو از خدا میخوان
خدا هم میگه اصلا به هیچکدومتون نمیدمش