یافتن پست: #792

حضرت@دوست
حضرت@دوست
غم خانه دل

من و مجنون دو اسیریم که غم شادی ماست
هر که این شیوه ندانست نه از وادی ماست

پاس شمع رخ ساقی به دعا می داریم
کین چراغی است که در ظلمت غم هادی ماست

آن سبکبار نهالیم که در باغ جهان
سرو آزاد چمن بنده آزادی ماست

گر ندانیم ره و رسم جهان طعنه مزن
زانکه نادانی ما غایت استادی ماست

حضرت@دوست
حضرت@دوست

نخل نوخیز گلستان جهان بسیار است
گل این باغ بسی ، سرو روان بسیار است

حضرت@دوست
حضرت@دوست
نازچشمات



ناز کن شیرین غزل بس ناز دارد چشم تو
حس لذت آور شهناز دارد چشم تو

می نوازد روح را دیدار گرم چشمهات
یک نگه شیرینیی اواز دارد چشم تو

کار حیرت اوری در چشمهایت دیده ام
دختر پیغمبری؟ اعجاز دارد چشم تو

در نگاهت خوانده ام اشعار نغز "خاجه" را
جلوه های گلشن شیراز دارد چشم تو

پشت چشمان سیاهت روشنی خوابیده است
یک چمن،یک باغ چشم انداز دارد چشم تو

می برد عطر نگاهت عقل و هوشم را،مگر
شیشه ی عطر غزل را باز دارد چشم تو؟

حضرت@دوست
حضرت@دوست
کرد شوق چمن وصل تو ای مایه ی ناز

بلبل طبع مرا قافیه پرداز امشب

حضرت@دوست
حضرت@دوست
شهریار آمده با کوکبه ی گوهر اشک

به گدایی تو ای شاهد طناز امشب ..

حضرت@دوست
حضرت@دوست
آن سبکبار نهالیم که در باغ جهان
سرو آزاد چمن بنده آزادی ماست


حضرت@دوست
حضرت@دوست

کلام صائب ما چون نگیرد رتبه حافظ؟
که استمداد همت می کند ازخاک پر نورش

صفحات: 1 2 3 4 5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو