یافتن پست: #وهمه

حیران
حیران
من از خطاهای بزرگم این بود که
لحظه‌های دلخوشی رو سَرسَری می‌گذروندم
اما غم و اندوه‌ رو با همه‌ وجود زندگی می‌کردم..
شما این اشتباه رو نکنید

سید ایلیا
سید ایلیا
در زمستان
هنگامی که نیم روز به شکوه می نشیند
در خانه
همان خانه ای که با تلاش زیاد بهم پیوسته
صدایی می پیچد
که هرگز نمی خوابد
خشمش را پنهان نمی کند
وبا ریسمانی از شن‌ها
رها چون ابرها
صمیمی چون آب ها
بر موج هایی که زیر پا می غلتد
می تازد
و به صخره ها
تازیانه می زند
وهمه چیز را له می کند.!
ونسیم خنک شادی را
به ساحل امن خانه
هدیه می کند!
واینگونه در کمال آرامش
طوفان به پا می کند
و روز را به شب می رساند

سید ایلیا
سید ایلیا
یه‌روزسردزمستانی‌فرمانده‌گردانمون‌به بهانه‌دادن‌پتوهمه‌بچه‌هاراجمع‌كرد👥 وباصدای‌بلندگفت: 🗣
+كی‌خسته‌است؟☺
گفتیم:👇🏻
_دشمن.😄
صدا زد:👇🏻
+ كی‌ناراضیه؟😉
بلند گفتیم:👇🏻
_دشمن 😎
دوباره‌باصدای‌بلندصدازد:🗣
+ كی‌سردشه؟🤨😜
ما هم با صدای بلندتر گفتیم:👇🏻
_ دشمن 👊🏻

بعدش‌فرماندمون‌گفت:👤
خوب‌دمتون‌گرم😁
حالاكه‌سردتون‌نیست‌می‌خواستم‌بگم‌كه پتوبه‌گردان‌مانرسیده !!!😐😂
🌱شادی‌روح‌شهداصلوات...

?
?
مینویسم زتوڪه داروندارم شده ای
بیقرارت شدم وصبروقرارم شده ای

من ڪه بیتاب توأم ای همه تاب وتبم
توهمه دلخوشے لیل ونهارم شده ای♥️♥️

ادب -۰-
پس اون چیزایی ک میگفتن دربارت درست بود
من الکی دفاع کردم=))

صفحات: 1 2 3 4 5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو