یافتن پست: #ساقی

حضرت@دوست
حضرت@دوست
بیار ساقی از آن می که هست آب حیات

حضرت@دوست
حضرت@دوست
ساقی باقی که جانم مست اوست

حضرت@دوست
حضرت@دوست
مرا که لعل لبت ساقی است و جام شراب

fatme
fatme
سیدددد بیا مشاعره{-163-}

حضرت@دوست
حضرت@دوست
باغبانا رعد مطرب ابر ساقی گشت و شد
باغ مست و راغ مست و غنچه مست و خار مست

حضرت@دوست
حضرت@دوست
گر تو را کوبی رسد از رفتن مستان مرنج
با چنان ساقی و مطرب کی رود هموار مست

حضرت@دوست
حضرت@دوست
ساقیا باده یکی کن چند باشد عربده
دوستان ز اقرار مست و دشمنان ز انکار مست

حضرت@دوست
حضرت@دوست
بخل ساقی باشد آن جا یا فساد باده‌ها
هر دو ناهموار باشد چون رود رهوار مست

حضرت@دوست
حضرت@دوست
ساقی می جانان بگذر ز گران جانان
دزدیده ز رهبانان ، آهسته که سرمستم

حضرت@دوست
حضرت@دوست
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها

حضرت@دوست
حضرت@دوست
گر چه مستیم و خرابیم چو شب های دگر
باز كن ساقی مجلس سر مینای دگر

حضرت@دوست
حضرت@دوست
شراب خورده ساقی ز جام باقی وصل
ضرورت است که درد سر خمار کشم

حضرت@دوست
حضرت@دوست
سخن عشق نه آن است که آید به زبان
ساقیا می ده و کوتاه کن این گفت و شنفت

صفحات: 13 14 15 16 17

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو