یافتن پست: #تــــو

منتظر
منتظر
صبح و ِطلوع شعر و غزل ، ناشتای تو

یعنی سلام ، زنده شدم با دعــــای تو

یعنی دوباره... با تو من از خواب می پرم

با مـــوج های ملتهب خنده هـــای تــــو

حس می کنم که جنبش رگها و قلب من

تنظیـــم می شوند بــــه آهنگ پــــــای تو

یعنی که رگ رگ تن من شوق می شود

یعنی کـــه تنگ می شود این دل برای تو

احساس می کنم که تو من می شوی و من

یک لــحظه خواستم کـــه بیایــم بــه جای تو

یک لحظه من بـــه خوبی تــو باشم و دلم

یک لحظه ! یک دقیقه! ... شود آشنای تو

mr.hani
mr.hani
رودی که می خشکد در او سودای طغیان نیست



دور از تــو حتــی گریـــه کردن کاری آسان نیست!



دارم بــــه دوری از تــــو عــادت می کنم کم کم



هر کس به دردی خو کند در فکر درمان نیست!

صفحات: 1 2 3 4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو