یافتن پست: #تــــو

born78
born78
آقـــا اجـازه ! دلــــــزده ام از تمـــــام شـهر
بی تــــو دلـــ♥ـــم گرفته ازایـن ازدحـام شــهر

آقـا اجـازه! دست خودم نیــست خســـته ام
در درس عشــــ♥ـــق من صـفِ آخـــــرنشسته ام

در این کلاس ، عاطــــــفه معنــــــا نمیـدهد
اینـجا کـسی بـرای تـــــو برپـــــا نمیــــــدهد
آقـــــــا اجــــازه ! بغـــــض گرفتـه گلویمان
آنقـــــــدر رد شدیم که رفـــت آبرویمان

منتظر
منتظر
صبح و ِطلوع شعر و غزل ، ناشتای تو

یعنی سلام ، زنده شدم با دعــــای تو

یعنی دوباره... با تو من از خواب می پرم

با مـــوج های ملتهب خنده هـــای تــــو

حس می کنم که جنبش رگها و قلب من

تنظیـــم می شوند بــــه آهنگ پــــــای تو

یعنی که رگ رگ تن من شوق می شود

یعنی کـــه تنگ می شود این دل برای تو

احساس می کنم که تو من می شوی و من

یک لــحظه خواستم کـــه بیایــم بــه جای تو

یک لحظه من بـــه خوبی تــو باشم و دلم

یک لحظه ! یک دقیقه! ... شود آشنای تو

mr.hani
mr.hani
رودی که می خشکد در او سودای طغیان نیست



دور از تــو حتــی گریـــه کردن کاری آسان نیست!



دارم بــــه دوری از تــــو عــادت می کنم کم کم



هر کس به دردی خو کند در فکر درمان نیست!

صفحات: 1 2 3 4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو