اتفاقا گزینه هام (جسدی که حرف میزند ، مرده ای که نفس میکشد و...) بوده
بنا ب دو دلیل زیاد بودن و اینکه مرده تنهای شب ب لقب قبلیم میخورده اینو انتخاب کردم
ای واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای
معذرت میخوایم اول کاری ماچت نکردیم
مارو عفو کنین یوسف پیامبر
از زیبایی شما و سخنوریتون بسیار فیض بردیم
دستامون داره خونریزی میکنه که بریدیمشون
ببخشید ک با دخترای سر کوچتون مواجه نشدی ک اول کاری تحویلت بگیرن
فک نکن ما بداخلاق و بی جنبه ایم
این جنبه و اخلاقو خرج هرکسی نمیکنیم
درضمن
چون فک کردیم اون دانی قبلی هستی اینجور برخورد کردیم
وگرنه کاری به کار تو یکی نداشتیم
خدایا؛ بزرگ شدن کار سختی است هر گاه مرا لایق بزرگ شدن دانستی، به من دانشی ببخش تا رویای هیچکس را نابود نکنم و برای قلب تمامی انسان ها ارزش قایل شوم تا بزرگتر شدنم به انسانتر شدنم معنا دهد..... خدایا حجم دلتنگی هایم وسیع است و پر و بالم بسته... اینگونه بگویم اسیر وابستگی های دنیا شده ام... دلم آرامش میخواهد ذره ای... لحظه ای... آغوشی بی دغدغه تر از آغوشت سراغ ندارم... مرا در حریم آغوشت جا کن ... که بسیار محتاج تسکینم...
جان چیشد؟!
تازه پاشدم از خاب گیجم
چرا
اتفاقا گزینه هام (جسدی که حرف میزند ، مرده ای که نفس میکشد و...) بوده
بنا ب دو دلیل زیاد بودن و اینکه مرده تنهای شب ب لقب قبلیم میخورده اینو انتخاب کردم
شتز خخ