یافتن پست: #بينا

fatme
fatme
همه‌ی ما نابيناييم، هركداممان به نوعى.

آدم‌هاى خسيس نابينا هستند،
چون فقط طلا را می‌بينند...
آدم‌هاى ولخرج نابينا هستند،
چون فقط امروزشان را می‌بينند...
آدم‌هاى شرافتمند نابينا هستند،
چون كلاهبردارها را نمی‌بينند...

حتى خود من هم نابينا هستم، چون حرف می‌زنم اما نمی‌بينم كه شما گوشهاى شنوا نداريد!

ويكتور هوگو

خانوم اِچ
خانوم اِچ
💜دعای پايانی سال💜

خدايا ممنون براى تمام خنده هاى امسالم…
خدايا ممنون براى تمام اشکهاى امسالم…
خدايا ممنون از درس هاى بزرگ زندگى امسالم…
خدايا ممنون از اينکه يادم دادى خودم باشم… بيشتر از هميشه…
و خدايا قسم به تمام شکوفه هاى اين بهار…

آرزو میکنم خنده هاى امسال از ته دل…
گريه هايی از سر شوق…❤️
آرامشى به قشنگى رنگين کمان دانايی
بينايى و مَنِشى به وسعت هر دو جهان
و خلوت هايى که با قشنگترین ها پر بشه…❤️

و خدايا هرگز نگويم دستم بگير…💚
عمریست گرفته ای، رهايش مکن…💚
خدايا من قدرت آن را ندارم تا قلب آنها که دوستشان دارم را شاد کنم…💚
از تو ميخواهم در اين روزهای پايانی سال مشکلاتشان را آسان، دعاهايشان را مستجاب و دلشان را شاد گردانی…💚

🙏آمين تقديم به بهترینها🙏
💜پیشاپيش سال نو مبارک💜

حضرت@دوست
حضرت@دوست
آنان كه خاك را به نظر كيميا كنند
آيا بود كه گوشه ي چشمي به ما كنند
بيت مورد نظر:{-35-}{-29-}
پيراهني كه آيد از آن بوي يوسفم
ترسم برادران غيورش قبا كنند
اشاره به آيه ي 94 سوره ي يوسف دارد كه مي فرمايد: «إذهَبُوا بِقَمِيصي هذا فَأَلقُوهُ عَلي وَجهِ ابي يأتِ بَصيراً ...» (ببريد اين پيراهن مرا، پس بياندازيد بر روي پدرم كه مي آيد بينا).

سید ایلیا
سید ایلیا
«مبادا خودت را از ياد ببرى...»

روزهايى را هم براى خودت زندگى كن؛
براىِ خودت شاخه‌اى گل بخر،
به ديدن خودت برو،
عطر دلخواهت را بزن،
موسيقى موردعلاقه‌ات را گوش بده،
يك هديه، يك فنجان قهوه و يا يك لبخند، خودت را مهمان كن،
به گلدان طاقچه اتاقت آبى بده،
بزن به خيابان،
به آدمها بى‌منت لبخندى بزن،
بر سر كودكى دست نوازشى بكش،
سرت را رو به آسمان بگير و آرام زمزمه كن «خدا جان... دوستت دارم.»
روىِ جدول كنار خيابان راه برو،
دست نابينايى را بگير و همراهى‌اش كن،
برگرد به خانه و دوشى بگير،
براى خودت چاى دَم كن،
در آينه نگاه كن و چشمكى بزن و بگو «سلام رفيق...! حال تنهايى‌ات چطور است؟»

فراموش نكن كه تو برترين موجود دنياىِ خود هستى و بايد به خودت عشق بورزى؛ حتى بيشتر از عشقى كه به ديگران مى‌بخشى.
اوّل خودت را سرشار كن، سپس خواهى ديد كه دنيايت لبريز از محبت مى‌شود...
مبادا خودت را از ياد ببرى،
فراموش نكن كه تو بهترينى... بهترين.

"من، وجود خود را جشن مى‌گيرم و با
خود آواز مى‌خوانم."

شاهین
شاهین
امیرالمومنین :
مَا أَصِفُ مِنْ دَارٍ أَوَّلُهَا عَنَاءٌ وَ آخِرُهَا فَنَاءٌ فِي حَلَالِهَا حِسَابٌ وَ فِي حَرَامِهَا عِقَابٌ مَنِ اسْتَغْنَى فِيهَا فُتِنَ وَ مَنِ افْتَقَرَ فِيهَا حَزِنَ وَ مَنْ سَاعَاهَا فَاتَتْهُ وَ مَنْ قَعَدَ عَنْهَا وَاتَتْهُ وَ مَنْ أَبْصَرَ بِهَا بَصَّرَتْهُ وَ مَنْ أَبْصَرَ إِلَيْهَا أَعْمَتْهُ.

چه توصيفي کنم درباره دنيائي که:
آغازش است و پايانش
در حلالش است، و در حرامش
هرکس که در اين دنيا احساس بي نيازي کند، گمراه و مفتون گردد
واگر مبتلا به شود، گردد
کسي که براي اين به بيافتد، او را گويد
و کسي که درباره دنيا بي اعتنائي کند، دنيا به سراغ او آيد و مطيعش گردد
کسي که از اين دنيا وسيله بينائي جويد، او را بسازد.
و کسي که در او بنگرد و خيره شود، نابينايش نمايد.

خطبه82

wolf
wolf
بود آيا که خرامان ز درم بازآيي؟
گره از کار فروبسته ما بگشايي ...؟

نظري کن، که به جان آمدم از دلتنگي
گذري کن: که خيالي شدم از تنهايي ...

گفته بودي که: بيايم، چو به جان آيي تو
من به جان آمدم، اينک تو چرا مي نايي ...؟

بس که سوداي سر زلف تو پختم به خيال
عاقبت چون سر زلف تو شدم سودايي ...

همه عالم به تو مي بينم و اين نيست عجب
به که بينم؟ که تويي چشم مرا بينايي ...

پيش ازين گر دگري در دل من مي گنجيد
جز تو را نيست کنون در دل من گنجايي ...

جز تو اندر نظرم هيچ کسي مي نايد
وين عجب تر که تو خود روي به کس ننمايي ...

گفتي: از لب بدهم کام دل عراقي روزي
وقت آن است که آن وعده وفا فرمايي ...

شرکت هوشمندسازان
شرکت هوشمندسازان
یه "فلج قطع نخاعى" از خواب كه بيدار میشه منتظره يک نفر بيدار بشه، با خجالت ببرتش دستشويى و حمام و كاراى ديگه شو انجام بده...
ميدونى آرزوش چيه؟ فقط يكبار ديگه خودش بتونه راه بره و كاراشو انجام بده...

يه "نابينا" از خواب كه بيدار ميشه، روشنايى رو نميبينه، خورشيد و نميبينه،صبح رو نميبينه.

ميدونى آرزوش چيه؟ فقط يكبار فقط يك روز بتونه نزديكان و عزيزاش و آسمون و زندگى رو با چشماش ببينه...

يه بيمار "سرطانى" دلش ميخواد خوب بشه و بدون شيمى درمانى و مسكن هاى قوى زندگى كنه و درد نكشه...

يه "كر و لال" آرزوشه بشنوه و بتونه با زبونش حرف بزنه...

يه "بيمار تنفسى" دلش ميخواد امروز رو بتونه بدون كپسول اكسيژن نفس بكشه...

يه معتاد در عذاب آرزوى بيست و چهار ساعت پاكى رو داره...

الآن مشكلت چيه دوست من؟

دستتو ببر بالا و از ته قلبت شكرگزارى كن
که از قدیم گفتن
شکر نعمت نعمتت افزون کند
کفر نعمت از کفت بیرون کند

ﺧﺪﺍﯾﺎ!
ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﺩﺍﺩﯼ ﺗﺸﮑﺮ!
ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﺩﯼ ﺗﻔﮑﺮ!
ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﮔﺮﻓﺘﯽ ﺗذکر
که
ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺕ ﻧﻌﻤﺖ!
ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺍﺕ ﺣﮑﻤﺖ!
ﻭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺕ ﻋﺒﺮﺕ ﺍﺳﺖ [ لینک]




bahar
bahar
بادقت بخون وهرجمله رو توذهنت تصوركن: يه فلج قطع نخاعى از خواب كه بيدار بشه منتظره يكنفر بيدار بشه، سرش منت بذاره و ببرتش دستشويى و حمام و كاراى ديگه شو انجام بده.ميدونى آرزوش چيه؟ فقط يكبار ديگه خودش بتونه راه بره و كاراشو انجام بده... يه نابينا از خواب كه بيدار ميشه، روشنايى رو نميبينه، خورشيد و نميبينه،صبح رو نميبينه.ميدونى آرزوش چيه؟ فقط يكبار فقط يكروز بتونه نزديكاش و عزيزاش و آسمون و و زندگى رو با چشماش ببينه... يه بيمار سرطانى دلش ميخواد خوب بشه و بدون شيمى درمانى و مسكن هاى قوى زندگى كنه و درد نكشه... يه كر و لال آرزوشه بشنوه بتونه با زبونش حرف بزنه... يه بيمار تنفسى دلش ميخواد امروز رو بتونه بدون كپسول اكسيزن نفس بكشه... يه معتاد در عذاب آرزوى بيست و چهار ساعت پاكى رو داره... الآن مشكلت چيه دوست من؟ دستتو بذار رو زانوت و از تمام وجودت و نعمتايى كه خدا بهت داده استفاده كن و به روزى فكركن كه شايد همين نعمتا رو از دست بدى... پس شكرگزارى كن و ازشون استفاده كن. تو خيلى خيلى خيلى خوشبختى، غر نزن،ناشكرى نكن. آسونا روخودت حل كن سختاشم خدا{-29-}

صفحات: 1 2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو