#جامونده
وقتی از چشم من افتادی دل مستم شکست
عهد و پیمانی که روزی با دلم بستم شکست
ناگهان- ...! تو را دیدم حواسم پرت شد
کوزه ام بی اختیار افتاد از دستم شکست
در دلم فریاد زد فرهاد و کوهستان شنید
هی صدا در کوه،هی “من عاشقت هستم” شکست
بعد ِ تو ای.... ! آیینه های شعر سنگم میزنند
دل به هر آیینه،هر آیینه ایی بستم شکست
عشق زانو زد غرور گام هایم خرد شد
قامتم وقتی به اندوه تو پیوستم شکست
وقتی از چشم من افتادی نمیدانی چه شد
پیش رویم آنچه را یک عمر نشکستم شکست …