یافتن پست: #عشق-غم

حضرت@دوست
حضرت@دوست


عشق پیدا می کند تنها مرا..یار بر در می زند عذرا مرا
عقل کو تا از جنونم واخرد؟..وارهاند زین همه سودا مرا

عشق اگر سودا نکردی بر سرم..مصلحت اندیش من در دست عشق
کاشکی بگذاشتی حالا مرا..عاقبت روزی ببیند در مراد

چشم شب بیدار خون پالا مرا..گوییا هر دم به دم در می کشند
تیره شب های نهنگ آسا مرا..صبر اگر بگریزد از من عیب نیست

عشق می آرد به سر غوغا مرا..عقل مسکین از جهان شد برکنار
کاش بودی طاقت او را مرا..تا کی از جور ملامت گر که کرد

در میان انجمن رسوا مرا..روز عید او را، شب یلدا مرا
با حبیبم گفته بوده ست آن لئیم..بیش از این طاقت نماند اینجا مرا

از درون شهر و درگاه حرم..یا نزاری را برون بر یا مرا
دشمنم را خود غرض این است و بس..تا ز وامق افکند عذرا مرا
[لینک]

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو