یافتن پست: #شوخ-چشم

حضرت@دوست
حضرت@دوست


از چه خار از ما خوری ای جامه خارای بيا
جای ما هم يك شبی ای شوخ هرجايی بيا

سر فگندم پيش پايت ای بت طناز من
گر به زور و زر نيايی با دل آسايی بيا

لايق بزم حنايت گر نبودم شاه من
كاش ميگفتی مرا در خيل سرپايی بيا

كم نگردد يك سرمويی ز شان و شوكتت
بر سر مجنون خود با فر ليلايی بيا

می روی هر جا نگارا با لباس رنگ رنگ
سوی ما هم ای جوان طرز اروپايی بيا

جان خود را عشقری كی از تو می دارد دريغ
ای جفاجوی ستمگر هر چه می خواهی بيا


تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو