یافتن پست: #بهزاد_نجفی

ali
ali
عمرم به سر رسید و خودش را نشان نداد
گفتم کمی امان بده اما امان نداد

عشق آمد و به سادگی از ما گذشت و رفت
دستی برای دلخوشی ما تکان نداد

بر کام باز مانده ی رندان تشنه لب
دستان مرگ جز قدحی شوکران نداد

آن کس که کوه غم به دل عاشقان گذاشت
ماندم چرا اجازه ی آتشفشان نداد؟

با ما چه کرد عشق؟ که صد بار قلبمان
تا پای مرگ رفت ولی باز جان نداد

پرپر زدیم در همه ی عمر در قفس
دستی به بال خسته ی ما آسمان نداد

ما می رویم بلکه شما شادمان شوید
دنیا به ما که روی خوشش را نشان نداد





تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو