عطی
و چقــــــدر دیر می فهمیم
که زندگــــــی
همین روزهاییست که منتظــــر گذشتنش هســتیم.
عطی
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻪ ﻫﺮ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺍﯼ ﺩﺍﻧﻪ ﺍﯼ ﻣﯿﺪﻫﺪ ،
ﺍﻣﺎ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺍﺧﻞ ﻻﻧﻪ ﺍﺵ ﻧﻤﯽ ﺍﻧﺪﺍﺯﺩ
عطی
خدا را
در قلب کسانی دیدم
که بی هیچ توقعی ،
مهربانند …
عطی
وقتی یک دانه ی گیاه میکاری،
هزاران هزار دانه میشود، همه اش برای تو.
وقتی یک گل به کسی میدهی، هزاران هزار گل از دیگران میگیری؟
می دانی عزیز ،
تو روی گنج داری زندگی میکنی و امیدوارم این را بدانی.
عطی
در زندگی همیشه غمگین بودن از شاد بودن آسان تر است
ولی من اصلا از آدم هایی خوشم نمی آید که آسان ترین راه را انتخاب میکنند
عطی
میخندم
دیگر تب هم ندارم
داغ هم نیستم
دیگر به یاد تو هم نیستم
سرد سرد شده ام
کسی چه میداند شاید دق کرده ام
عطی
ﻧﮕﺎﻫﺖ ﮐﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ﭼﯿﺰﯼ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﻧﺪﺍﺷـﺘـﻦ ﻫﺎ ﺟﺪﺍ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ
ﺑﺎ ﺗـــﻮ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺧـﻨﺪﻡ
ﻗﻔﻞ ﻫﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ
ﺩﺭ ﺗـــﻮ ﻛﻪ ﻣﯽ ﻣﯿﺮﻡ
ﺟﺎﻭﺩﺍﻧﮕﯽ، ﺗﺮﺍﻧﻪ ﯼ ﻣﺮﻏﺎﻥ ﺧﻮﺷﺨﻮﺍﻥ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﻡ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ
ﭼﻪ ﺧﻮﺵ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﺳﺖ
ﺑــﺎ ﺗـــﻮ ﺑــﻮﺩﻥ
ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﮐﻪ ﺻﺪﺍﯾﻢ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ
ﻧﺎﻣﻢ ﺩﻝ ﺍﻧﮕﯿــﺰﺗﺮﯾﻦ ﺁﻭﺍﯼ ﺩﻧﯿــﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ
عطی
هـــزار سال پيرتر شده ام …
نمي دانم بــــــــوسه تـــــــــو
مرا هــــــــزار ســــالــــه كــرد
يا زمــين هـــــــزار بار بيشتر
به دور خورشيد گشته است …
عطی
چای مینوشیدم
یکباره دلتنگش شدم
بغض کردم و اشک در چشمانم حلقه زد
همه با تعجب نگاهم کردند !
لبخند تلخی زدم و گفتم : چقدر داغ بود ! …
عطی
مرا به سفره ای از شعر و شور مهمان کن
هزار قصه بگو با من از زبان دلت
تمام خستگی ام را به دست جاده بده
مرا همیشه نگه دار در امان دلت …
عطی
نه آب پرتقال و نه نوشیدنی های بالا شهری
مهم چندنفری هستن که باهم نشستن
پر از عشق
پر از محبت
چایی تلخ رو که با عشق دم کنی
شیرین ترین نوشیدنی دنیا میشه
عطی
يكى از شادترين لحظه هاى زندگى وقتى هست كه
شجاعت آن را پيدا ميكنى تا از چيزى كه نميتوانى تغيير دهى بگذرى
عطی
جرات كن ،متفاوت باش، دنيا كوتاه تر از اونه كه بخواى وقتت رو با تكرار سپرى كنى
عطی
همچون رودخانه باشیم
هرگاه شخصی به مابدی کرد
از بدی آن شخص بگذریم
مانند آب رودخانه که ازسنگ وشن میگذرد و آنها راشستشو میدهد
شاید باگذشت، تغییرش دادیم …
عطی
می دانم اگر قضاوت نادرستی در مورد کسی بکنم
دنیا تمام تلاشش را می کند تا مرا در شرایط او قرار دهد
تا به من ثابت کند در تاریکی،همه ی ما شبیه یکدیگریم