Soheil
حیف نون زنش گم میشه
میره آگاهی، مأموره میگه : نشونی هاشو بده
حیف نون میگه: نشونی یعنی چه؟
ماموره میگه: مثلا: قدبلند، چشم رنگی، موطلايي، پوست روشن،...🤔
حیف نون میگه: هاااااان خودشه
همین خوبه
همینو برام پیداکنین.! 😝😂
Soheil
مامانم يادش رفته گوشت ها رو بزاره فريزر همه خرابو ترش شدن،
زنگ زده عمه هام رو دعوت كرده بياييد ميخوام براتون كباب ترش درست كنم 🤣
Soheil
از سرکار اومدم از سرما میلرزید و تو حیاط نشسته بود، درسته خیلی دلم رو شکسته بود اما پیر بود و دلم براش میسوخت، سرش پایین بود و میلرزید، هرچقد بهش گفتم بیا بریم تو نیومد و فقد با اخم و اشاره بهم فهموند که نرم سمتش، چهرش عجیب و در هم بود مثل همیشه نبود، پالتوم رو درآوردم و گذاشتم رو شونش و سریع رفتم داخل خونه و داشتم دست و صورتم رو میشستم ک دیدم مادر شوهرم طبق معمول داره شام درست میکنه غر میزنه، اما اون ک تو حیاط بود؟...
سریع ب سمت حیاط رفتم و دیدم پالتوم نیست، از ته حیاط دیدم ک پالتوم اونجا افتاده، اما اثری از اون نبود...
Soheil
دارم میرم حموم ب رفیق متاهلم میگم من رفتم حموم کارنداری؟
میگه نه خوش بگذره
خوبه منم وقتی شب جمعه گوشیتو ساعت ۹ خاموش میکنی بگم خوش بگذره؟ 😐😐
😂😂😂