تعمیر تخصصی محصولات اپل به طور حرفه ای و با داشتن کادری مجرب و با سابقه در مرکز تعمیرات و خدمات پس از فروش همراه ایرانیان که نمایندگی خدمات پس از فروش اپل می باشد انجام می پذیرد.
این مرکز با داشتن گواهینامه تخصصی از tuv اروپا (ایتالیا) این اطمینان و تضمین را به شما می دهد که تعمیر تخصصی گوشی آیفون ، تعمیرات تخصصی تبلت آیپد و تعمیرات تخصصی مک بوک در کمترین زمان و بهترین کیفیت برای شما انجام گیرد.
با گسترش بازار محصولات اپل خصوصا گوشی های آیفون بازار تعمیرات آنها نیز افزایش یافته که تکنسین های این مرکز با استفاده از مدرنترین روشهای سرویس و کاربرد بهترین قطعات به رفع مشکلات پیش آمده برای گوشی های موبایل آیفون شما می پردازد.
لازم به ذکر است که در مرکز ما برای مشکلات سخت افزاری محصولات اپل اگر نیاز به تعویض قطعات باشد قبل از تعویض قطعه به شما اطلاع داده می شود.
آدرس: خیابان جمهوری، قبل از پل حافظ، نبش پاساژ بزرگمهر، پلاک ٢، فروشگاه پاناروما
وب سایت:
[لینک] تلفن:66711348
عواقب ناشکری
عواقب ناشکری , ممکن است ما از فقر و نداری شکایت کنیم، خدای ناکرده گیر یک مرض لاعلاج و
مشکلات حادتری بیافتیم، که بگوییم: خدایا همان تنگدستی برایم مناسب تربود.
سعدی یک داستان خوبی دارد می گوید: کسی جوراب نداشت، کفش نداشت، ناله می زد، نوحه می زد این چه وضعی است؟!
خدایا نداشتی چرا خلق کردی؟ یک روز د دید یک نفر دو پا ندارد. به سجده افتاد و گفت: خدایا من اشتباه کردم!
دخیل تو هستم! اگر من کفش ندارم، یا جوراب ندارم، یا شب عید چهار تا چیز ندارم، اما هزارها چیز دیگر دارم.
یک هشدار در کلمات قصار مولا امیرالمؤمنین (علیه السلام) است که می فرماید: «مَنْ عَظَّمَ صِغَارَ الْمَصَائِبِ ابْتَلَاهُ اللَّهُ بِکبَارِهَا»
کسی که در بلاهای کوچک صبوری نکند، ناشکری کند، ممکن است خدا او را به بلاهای بزرگتری گرفتار کند.
با خدا گلایه نداشته باشیم
نمی گوییم مشکلات نیست،اما نکته ای که خیلی مهم است در این هیاهوی مشکلات مدنظر داشته باشیم
این است که با خدا گلایه نداشته باشیم، با خدا قهر نکنیم. با اهل بیت قهر نکنیم، آنچه را که داریم
شکرگزار و قدردان باشیم تا «لأَزیدَنَّکم» نعمت ها برایمان زیاد شوند.
آیا داده هایی که خدا داده است را درست مصرف کرده ایم؟، شکرگزارش بوده ایم که دنبال بقیه اش هستیم؟
این واقعاً خطری است که حضرت امیر می فرماید؛ اگر ابتلائات کوچک را کسی بزرگ جلوه بدهد،
خدا او را به بلای بزرگ مبتلا می کند که قدر آن عافیت را بداند.
مثل اینکه یک پشه و مگس به ما حمله کرده، ما مرتب ناشکری می کنیم این چه وضعی است؟
خدا چرا پشه و مگس را خلق کرده است؟ بعد ممکن است گرفتار گرگی شویم که آرزو کنیم که ای کاش
همان هزار هزار پشه بود گرفتار این گرگ و بلای بزرگ نمی شدیم؛ قدر عافیت را بدانیم.
حداقل نگاهی که می توان به خدا داشت
ساعت ده صبح دکتر به همراه پرستاران و مأمور آشپزخانه وارد اتاق بیماران می شود.
ده تخت هم داخل اتاق است، دکتر می گوید:
« به این چلوکباب بدهید با کره، به تخت کناری غذا ندهید، به او سوپ بدهید، به این شیر بدهید،
به او کته ی بی نمک بدهید، به این آش بدهید، دیگری نان و کباب.»
مریض ها همه یک جور به دکتر نگاه می کنند. حتی به کسی هم که می گوید غذا ندهید،
او می فهمد که امروز عمل جراحی دارد و نباید غذا بخورد، چون می فهمد و می شناسد که
دکتر خیرش را می خواهد، اعتراضی نمی کند و در آخر هم سپاسگزار دکتر است.
باید بفهمیم همانطور که مریض می فهمد و به دکتر اعتراض نمی کند که هیچ شکرگزار خدمات او هم می شود،
ما هم به خدا نباید اعتراض کنیم و هر چه به ما می دهد راضی باشیم و شکرگزار داده ها و نداده هایش باشیم.