یافتن پست: #شبگردی

مهاجر
مهاجر
من گرفتار شبم در پی ماه آمده ام
سیب را دست تو دیدم به گناه آمده ام ،

سیب دندان زده از دست تو افتاد زمین
باغبانم که فقط محض نگاه آمده ام ،

چال اگر در دل آن صورت کنعانی هست
بی برادر همه شب در پی چاه آمده ام ،

شب و گیسوی تو تا باز به هم پیوستند
من به شبگردی این شهر سیاه آمده ام ،

این همه تند مرو شعر مرا خسته مکن
من که در هر غزلم سوی تو راه آمده ام،

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
دلا دیشب چه می کردی تو در کوی حبیب من
الهی خون شوی ای دل توهم گشتی رقیب من؟

خیال خود به شبگردی به زلفت دیدم و گفتم:
رقیب من چه میخواهی تو از جان حبیب من؟

نهیبی میزدم با دل که زلفت را نلرزاند
ندانستم که زلفت هم، بلرزد با نهیب من

خوشم من با غم عشقت , طبیب آمد جوابش کن
حبیبم ! چشم بیمار تو بس باشد طبیب من...
روح هست همون دلا ک می گوید:خخخ

A R M A N
A R M A N
شبگردی....

wolf
wolf
کامنت اول....

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو