💢
#هر_روز_یک_حکایت
روزی پسری از خانواده نسبتا مرفه، متوجه شد مادرش از همسایه فقیر خود نمک خواست
متعجب به مادرش گفت که دیروز کیسه ای بزرگ نمک برایت خریدم، برای چه از همسایه نمک طلب می کنی؟
مادر گفت: پسرم، همسایه فقیر ما، همیشه از ما چیزهایی طلب میکند، دوست داشتم از آنها چیز ساده ای بخواهم که تهیه آن برای آنها سخت نباشد، درحالی که هیچ نیازی به آن ندارم، ولی دوست داشتم وانمود کنم که من نیز به آنها محتاجم، تا هر وقت چیزی از ما خواستند، طلبش برای آنها آسان باشد، و شرمنده نشوند...
9 امتیاز + /
0 امتیاز - 1402/03/14 - 11:46 در
سیاره ی نهم
فکر نکنم دیگ همچین همسایه هایی تو قسمت های بالانشین شهرها باشه...خداوکیلی ما بچه بودیم همسایه از همسایه خبر داشت..حتی میدونست الان مهمون داره
همسایه بغلیمو نمیشناسم
چه زندگی شده واقعا منم همسایه هامو نمیشناسم..قدیما خداوکیلی چقد خوب بود
خودم بچه بودم یه همسایمون حالش بد شده بود هی این و اونو صدا میکرد اسمشونو من گفتم طرف نصفه شبی اسکول شده! بابام گفت بچه زشته برو ببین شاید حالش بده! رفتم رو دیوارشون دیدم افتاده رو زمین بدبخت سریع زنگ زدیم اورژانس
قدیمیا خوب بودن بله
ولی ماها انقد درگیر پول و زندگی روزمره خودمون هستیم ک از دورو بریامون غافلیم
ای جووووووووووووون بلاخره اینو از دهنت شنیدم..اون روز میگفتم فشار اقتصادی یکی از دلایلش همین بود الان حتی طرف برادر و خواهرش شاید ماهی یه بار برن پیش هم چون هر مهمونی حداقل کم کم!!! یه تومن خرج میبره واس طرف
واقعیتش من خونه هرکی برم بعد شام و بی خبر میرم ک بخاطر ما تو خرج نیافتن
اکثرا هم میگن کاش زودتر میگفتین ک میایین
منم میگم اودیم ک خودتونو ببینیم دا میوه و...تو خونه هست
نه اینطوری که خوب شاید طرف یه روز نداشته باشه..تو شهر ما روز بازار چهارشنبه و شنبه هست من همیشه این دو روز خرید میکنم وقتی شنبه ها خرید میکنم گاهی پیش میاد که تا چهارشنبه میخورم
خب ی استکان چایی ک همه دارن
همونو بیارن
تشریفات نباشه بهتره
خب تو اینطوری دوس داری ولی من اینطوری کسی بیاد خونم به شدت خجالت میکشم
برا خودمون ومهمان
ولی وقتی میرم خونه یکی دیگه نمیخام طرف ب خرج بیافته
تو کار میوه ای؟
نه
توی خود میوه ای؟
ن خرما فروشم
اهان