جهت عضویت در شبکه اجتماعی ساینا و دنبال کردنِ phatme تمایل دارید ؟!
شبکه اجتماعی ساینا یک شبکه اجتماعی ِ قدرتمند ِ مبتنی بر وب است که کاربران آن میتوانند یک ارسال با طول بیشتر از 200 کاراکتر بهمراه تصویر، ویدئو، لینک و فایل داشته و با دنبال کردن کاربران، افکار و نظرات خود را با سایرین به اشتراک بگذارند. گروهها، کارمندان، همکاران و انجمنها با ایجاد یک شبکه اختصاصی قادر به ارتباط با یکدیگر بوده و به کمک تکنولوژی آراِساِس میتوانند تازه ترینها را پیگیری نمایند. شبکه اجتماعی ساینا توسط هر وسیلهی متصل به اینترنت از جمله تلفن همراه دنبالپذیر است!
چنتا دلیل دارم یکی اینکه کلا مدل شعرش شبیه شعرای شهریار نیست
دوم اینکه اون دختری که شهریار میخواست دختر چوپان نبود
سوم اینکه یه مصرع از شعر شهریار رو مستقیم استفاده کرده "تو از آن دگری رو که مرا یاد تو بس" این مصرع از شعر من خود آن سیزده ام شهریار هست
چهارم اینکه شعرش یه مقدار حس میکن مشکل وزن داره
من به جان آمدم، اینک تو چرا مینایی؟
بود آیا که خرامان ز درم بازآیی؟
گره از کار فروبستهٔ ما بگشایی؟
نظری کن، که به جان آمدم از دلتنگی
گذری کن: که خیالی شدم از تنهایی
گفته بودی که: بیایم، چو به جان آیی تو
من به جان آمدم، اینک تو چرا مینایی؟
بس که سودای سر زلف تو پختم به خیال
عاقبت چون سر زلف تو شدم سودایی
همه عالم به تو میبینم و این نیست عجب
به که بینم؟ که تویی چشم مرا بینایی
پیش ازین گر دگری در دل من میگنجید
جز تو را نیست کنون در دل من گنجایی
جز تو اندر نظرم هیچ کسی میناید
وین عجب تر که تو خود روی به کس ننمایی
گفتی: «از لب بدهم کام عراقی روزی»
وقت آن است که آن وعده وفا فرمایی
قصه آخر شد و پایان زمستان نرسید
من گذشتم که به تقدیر خودم تکیه کنم
جگرم سوخت ولی عشق به عصیان نرسید
کلِ این دهکده فهمید که عاشق شده ام
خبر اما به تو ای دختر چوپان نرسید
گندمم حوصله کن نوبت باران نرسید…
نان عاشق شدنم را پسر خان می خورد
لقمه ای هم به منِ بچه ی دهقان نرسید
تو از آن دگری رو که مرا یاد تو بس
حیف دستم سر آن موی پریشان نرسید
دوم اینکه اون دختری که شهریار میخواست دختر چوپان نبود
سوم اینکه یه مصرع از شعر شهریار رو مستقیم استفاده کرده "تو از آن دگری رو که مرا یاد تو بس" این مصرع از شعر من خود آن سیزده ام شهریار هست
چهارم اینکه شعرش یه مقدار حس میکن مشکل وزن داره
ب من چه ک مال کیه اصن