ای سرنوشت، ازتو کجا میتوان گریخت؟
مـن راهِ آشیان خود از یاد برده ام
یکدم مرا بـه گوشۀ آسان مرا رها مکن
با مـن تلاش کن کـه بدانم نمرده ام!
ای سرنوشت مرد نبردت منم بیا!
مجروح دگر بزن کـه نیافتاده ام هنوز
شادم از این شکنجه خدا را،مکن دریغ
روح مرا در آتشِ بیداد خود بسوز!
……….
ای سرنوشت، هستی مـن در نبرد توست
بر مـن ببخش زندگی جاودانه را
منشین کـه دست مرگ زبندم رها کند
محکم بزن بـه شانه مـن تازیانه را
1401/07/15 - 02:01