جهت عضویت در
شبکه اجتماعی ساینا
و دنبال کردنِ
زاهِر..
تمایل دارید ؟!
شبکه اجتماعی ساینا یک شبکه اجتماعی ِ قدرتمند ِ مبتنی بر وب است که کاربران آن میتوانند یک ارسال با طول بیشتر از 200 کاراکتر بهمراه تصویر، ویدئو، لینک و فایل داشته و با دنبال کردن کاربران، افکار و نظرات خود را با سایرین به اشتراک بگذارند. گروهها، کارمندان، همکاران و انجمنها با ایجاد یک شبکه اختصاصی قادر به ارتباط با یکدیگر بوده و به کمک تکنولوژی آراِساِس میتوانند تازه ترینها را پیگیری نمایند. شبکه اجتماعی ساینا توسط هر وسیلهی متصل به اینترنت از جمله تلفن همراه دنبالپذیر است!
-الو، الو...آقا رضا... آقای امام رضای عزیز...
سلام آقا.. خوبین شما؟! حالِ زائراتون خوبه ان شاءالله...؟!
آخرین باری که اومدم حرمتون کِی بود؟ یادم نمیاد!
ازتون خداحافظی نکردم که نکنه فکر کنید سیر شدم از زیارت... دوباره بطلبید منو...
یادتونه؟ دستامو محکم گره زدم به شبکه های ضریحتون که مبادا جدا بشم ازتون..
خودمو گم کردم تو شلوغیِ حرمتون که مبادا گم بشم تو شلوغیِ دنیا!
سرمو تکیه دادم به دیوارای حرم و .. زیرِ لب چی میگفتم؟ حافظه ام هم ضعیف شده ها
آهان میگفتم.. میگفتم...
اگر گریان به دیوارِ حرم تکیه نمیدادم
کدامین کوه طاقت داشت این حالِ پریشان را..
هعی آقا... پریشان شدیم آقا شاید شما به دادِ دلمون برسی..
تو این دنیا که کسی جز شما صدای اشکای ما رو نمیشنوه، تهشم بهمون میخندم..
گله ای ندارم، دلمو زائرت کردم! بالاخره یا با پای دل، یا با پای جسم میرسونیم خومونو بهت!
شبکه های ضریحتو بغل میکنیم، دلمونو به پنجره فولادت گره میزنیم، فرقی که به حالِ ما نمیکنه!
به هرحال ما عاشقِ شماییم آقای امام رضا..
بگذریم..
سگ کویت به دست آرد رگ خواب غزالان را،
اگرکه سرمه چشمش کند خاک خراسان را
چنان احساسی و پاک و لطیف و مهربان هستی
که شاعر میکند عشق تو ، لات چاله میدان را
غبار خاک پایت را نسیم آورد تا تهران،
بنا کردند بازار طلای سبزه میدان را
تو آن شاهی که برعکس عرب ها با کمی لبخند،
بدون جنگ و خونریزی گرفتی خاک ایران را
به پَر بشکافت، نیلِ مردمِ دورِ ضریحت را
خدای طور! موسی کرده ای انگار، دربان را
اگر گریان به دیوار حرم تکیه نمیدادم
کدامین کوه طاقت داشت این حال پریشان را ؟...
گرفته کفشداری جای کفش انگار پایم را
به این ترفند پابند توام باقی دوران را
-الو، الو...آقا رضا... آقای امام رضای عزیز...
سلام آقا.. خوبین شما؟! حالِ زائراتون خوبه ان شاءالله...؟!
آخرین باری که اومدم حرمتون کِی بود؟ یادم نمیاد!
ازتون خداحافظی نکردم که نکنه فکر کنید سیر شدم از زیارت... دوباره بطلبید منو...
یادتونه؟ دستامو محکم گره زدم به شبکه های ضریحتون که مبادا جدا بشم ازتون..
خودمو گم کردم تو شلوغیِ حرمتون که مبادا گم بشم تو شلوغیِ دنیا!
سرمو تکیه دادم به دیوارای حرم و .. زیرِ لب چی میگفتم؟ حافظه ام هم ضعیف شده ها
آهان میگفتم.. میگفتم...
اگر گریان به دیوارِ حرم تکیه نمیدادم
کدامین کوه طاقت داشت این حالِ پریشان را..
هعی آقا... پریشان شدیم آقا شاید شما به دادِ دلمون برسی..
تو این دنیا که کسی جز شما صدای اشکای ما رو نمیشنوه، تهشم بهمون میخندم..
گله ای ندارم، دلمو زائرت کردم! بالاخره یا با پای دل، یا با پای جسم میرسونیم خومونو بهت!
شبکه های ضریحتو بغل میکنیم، دلمونو به پنجره فولادت گره میزنیم، فرقی که به حالِ ما نمیکنه!
به هرحال ما عاشقِ شماییم آقای امام رضا..
بگذریم..
سگ کویت به دست آرد رگ خواب غزالان را،
اگرکه سرمه چشمش کند خاک خراسان را
چنان احساسی و پاک و لطیف و مهربان هستی
که شاعر میکند عشق تو ، لات چاله میدان را
غبار خاک پایت را نسیم آورد تا تهران،
بنا کردند بازار طلای سبزه میدان را
تو آن شاهی که برعکس عرب ها با کمی لبخند،
بدون جنگ و خونریزی گرفتی خاک ایران را
به پَر بشکافت، نیلِ مردمِ دورِ ضریحت را
خدای طور! موسی کرده ای انگار، دربان را
اگر گریان به دیوار حرم تکیه نمیدادم
کدامین کوه طاقت داشت این حال پریشان را ؟...
گرفته کفشداری جای کفش انگار پایم را
به این ترفند پابند توام باقی دوران را
نوشته: دلارام
شاعر: هادی جانبها
قشنگ بود...:دل
الو الو الو خداااا
منم ی بنده خدااا
چرا زر مفت میزنی آخه؟
@delaram2
میبریمش دیوونه خونه خوب میشه
اهنگه خو😐
😐
میدونم:/
الو الو الو خدا
منم یه بنده خدا
الو خیلی وقته پشت خطم
اما خطا قطن