در میان خاطراتم با تو خلوت می کنم
بی قرار و بی صدا از عشق صحبت می کنم رو به قبله می نشینم ، قبله ی چشمان تو
آه را در سینه ی داغم تلاوت می کنم بی تو لبریز تمنای شقایق می شوم
دشت احساس و نگاهت را زیارت می کنم در حضور آسمان و بستر رنگین کمان
حق رنگ چشم شب را من رعایت می کنم هر چه دارم می سپارم باز امشب دست تو
باز هم یاد تو را غرق خجالت می کنم
7 امتیاز + /
0 امتیاز - 1399/06/01 - 22:18
سلام علی جون
خوش برگشتی
سلام دادا
چاکرتیم.
👌