گاهی وقتا عجیب دلم میگیره
اینقدر ک دلم میخواد تمام گذشته را بکوبم تو صورتش بگم ببین چطوری زجرم دادی ازت نمیگذرم
بگم ببین هنوز ول کن نیستی خسته شدم دیگه نمیکشم
یه زمانی فکر میکردم مقابله به مثل مشکلو حل میکنه اینکه شاید اونم بفهمه چه زجری میکشی اما اینطور نبود چون هم خودمو خراب کردم و حسابی دور شدم هم اونو جریح و پر رو.
یه زمانی هم فکر کردم با قسم و آیه و قول و قرار بتونم وضعیتو درست کنم ولی نشد
اما خب الان که دیگه دلم نمیخواد تکرارشونو و دلم میخواد ول کن این مسخره بازی ها را نمیدونم باید چه واکنشی نشون بدم فقط میدونم خستمممممم و هرگز نمیبخشم این کارهاشو
۲ موافق
1398/03/02 - 15:00