#به-یادگار
روزی که آمدی و رهگذرانه درگاه را از غربت رهاندی
روزی که آمدی و پنجره را در قفس
اشک را در عطش
و مرا در حس گنجاندی ...
حالا من ، چگونه این عبور نامکرر را – در وسعت تکرار تنهاییم –
غرق کنم ؟
چگونه متن خاطره ات را – حادثه ی سوزان بودنت را –
در منظومه ی عظیم بودنم دفن کنم ؟