می گفت پیدا کردن نیمه گمشده مثل بازی با خمیر میمونه! وقتی میگردی دنبال نیمه گمشده ات، منتظری کسی پیدا شه که همان طوری که تو هستی، زندگی کنه، آهنگ گوش بده، فکر کنه، حرف بزنه، درست مثل یک نیم کُره فلزی که واسه کامل شدن دنبال یک نیم کُره دیگه میگرده. بعد یک آدم خمیری پیدا می شه که میتونه تغییر شکل بده، مثل تو زندگی کنه، آهنگ گوش بده، فکر کنه، با خودت میگی این همونه که دنبالش بودم اما خب اون خمیریه، موندنی نیست، تو سختیها کم میاره، با اولین ضربه شکلش عوض می شه، وا میره، از دست میره، چند وقت بعد میبینی نیمه گمشده کسی شده که هیچ شباهتی به تو نداره! میگفت حاضرم نیمه گمشده ام یک مثلث متساوی الاضلاع باشه، اما بمونه!
#قهوه_سرد_آقای_نویسنده
#روزبه_معین
لایییییک
آدم خمیری قشنگ بود