wolf
شیداتر از این شدن چگونه؟
رسواتر از این شدن چگونه؟
بیهوده به سرمه چشم داری
زیباتر از این شدن چگونه؟
من پلک به دیدن تو بستم
بیناتر از این شدن چگونه؟
پنهان شده در تمام ذرات
پیدا تر از این شدن چگونه؟
ای با همه مثل سایه همراه
تنهاتر از این شدن چگونه؟
عاشق شدم و کسی نفهمید
رسواتر از این شدن چگونه؟
"فاضل نظری"
: اشک: اشک: اشک: اشک: اشک
wolf
گاهی شرار شرم و گاهی شور شیدایی است
این آتش از هر سر که بر خیزد تماشایی است
دریا اگر سر می زند بر سنگ حق دارد
تنها دوای درد عاشق ناشکیبایی است
زیبای من ! روزی که رفتی با خودم گفتم
چیزی که دیگر بر نخواهد گشت، زیبایی است
راز مرا از چشمهایم می توان فهمید
این گریه های ناگهان از ترس رسوایی است
این خیره ماندن ها به ساعت های دیواری
تمرین برای روزهایی که نمی آیی است
شاید فقط عاشق بداند "او" چرا تنهاست
کامل ترین معنا برای عشق تنهایی است ...
فاضل نظری
: اشک: اشک: اشک: اشک: اشک
نمیدونم ک همون چیزی ک تو نمیخای
باشع پس
ی" title="ی" />