یافتن پست: #نازنین

حضرت@دوست
حضرت@دوست
جانم برون آمد ز غم، آخر به جانان کی رسم؟
عقلم نماند و هوش هم، بر نازنینان کی رسم؟


دانلود موزیک



حضرت@دوست
حضرت@دوست
نوشته چقد یه آدم میتونه عوض شه
اری* حال دلم عوض شده با بودنت نگارای مهربانترین گل عشقی به دل بکارفصل خزان شده به تمنای یک نگاه باران بزن تو باز هم ابری شو وبباراینجا حریم دل شده آماده حضورای نازنین من به دو چشم قدم گذاروز مقدم تو درد ومحن رفت وبی اثراندوه وغصه از دلم افتاده درکنارباعشق روی ماه تو ای نازنین من یک کاروان دل است به عشق تو بی‌قرارباحظ حضرتت به تنعم نشست دل وز حظ مقدمت به تماشاست جان نثاراینجاست یک جهان که به پابوس ت ای عزیز


دانلود موزیک



حضرت@دوست
حضرت@دوست
ای باد مراغه حال خویشان خون است
وان یار مرا زلف پریشان چون است
خون گشت دلم ز درد نادیدنشان
گویی دل نازنین ایشان چون است

Bahar
Bahar
عزیزان شبتون بخیر ببخشید نتونستم زیاد بمونم :بووس

حضرت@دوست
حضرت@دوست
وقت گل آن به که به کوشیم
سخن اهل دل است این و به جان بنیوشیم
نیست در کس کرم و وقت طرب می‌گذرد
چاره آن است که سجاده به می بفروشیم
خوش هواییست فرح بخش خدایا بفرست
نازنینی که به رویش می گلگون نوشیم
ارغنون ساز فلک رهزن اهل هنر است
چون از این غصه ننالیم و چرا نخروشیم
گل به جوش آمد و از می نزدیمش آبی
لاجرم ز آتش حرمان و هوس می‌جوشیم
می‌کشیم از قدح لاله شرابی موهوم
چشم بد دور که بی مطرب و می مدهوشیم
حافظ این حال عجب با که توان گفت که ما
بلبلانیم که در موسم گل خاموشیم

حضرت@دوست
حضرت@دوست
نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت
پرده ی خلوت این غمکده بالا زد و رفت

حضرت@دوست
حضرت@دوست
از نام دو چشم خود چه پرسی؟
......
این فتنه گرست و آن دگر شوخ........................

ای چشم تو شوخ تر ز هر شوخ
چشم از تو ندیده شوخ تر شوخ

از نام دو چشم خود چه پرسی؟
این فتنه گرست و آن دگر شوخ

بالله! که نزاد مادر دهر
مانند تو نازنین قمر شوخ

مسکین دل عاشقان شکستند
این سنگدلان سیمبر شوخ

ترک سر خویش کن، هلالی
کین طایفه اند سر بسر شوخ


حضرت@دوست
حضرت@دوست
خال هندو

ندارم جز غزل چیزی دهم برچشم و ابرویت*
ویا بخشم چو خواجه آن دورا بر خالِ هندویت


ویا صـائب نی ام تا در رهت ای نازنین دلدار*
دهم دست و سر و پا و شوم دل خسته و بیمار


ویا چـون شهریار ، آن شاعر پر شور ایرانی*
دهم در راه تو روح و تن و آنی شوم فانی


به تو تـقدیم می دارم هزاران بیت ِاشعارم*
که تا آگه شـوی زاندیشه و افکار و پندارم


بگـویم در غــزلــهــایم ،اسیر چشم و ابرویم*
گرفـتارم بــه بــندت ،عاشق آن خال هندویم


تـویـی آن بهترین بیت الغزل در شعر دیروزم*
ویا آن شـاه بـیت آخرین اشـعـارجانسوزم


تـویـی آن مـصـرع« جـاویـد» در پایان دیوانم*
تو دُرّی و منم زرگر که قدرت نیک می دانم
[لینک]

حضرت@دوست
حضرت@دوست
آتش جان

زخم قدیمی نو شد
کوهنه یارام تَزَلندی

با دیدن چشم زیبای یارم
آلا گؤز یاری گؤرَنده

جانم را آتش فرا گرفت
جانیم اودلارا قالاندی

با دیدن نگار نازنین
نازلی نگاری گؤرَنده

روبرو آمد گمان ابرویش
قارشی گلدی قلم قاشدی

بافته زلف شیاهشو
ای قاباقلی سیاه ساچدی

پریشانم کردو علقمو برد
هوش داقیلدی عاقلیم چاشدی

وقتی چشم خمارشو دیدم
چشم خوماری گؤرنده.


فلور
فلور
همه ی ناب ترین های جهآن را برای تو آرزو می کنم ؛
برای روز و روزگارانت که جز به رنگهای شادِ جهآن عادت نکند!
و دورِ خاکستری های بلاتکلیف خطِ بطلان بکشد و بی اعتنا باشد به تیرگیِ رنگِ سیاه...
دوستیها و رفاقت های جدید
بهانه های خوشبختیِ روزافزون
و آدمهای خالص و ناب و بی نظیر را برای هر روز و همیشه ات آرزو می کنم!
آنقدر که در عشق و دوستی های بی حد و مرزشان غرق شوی و فرکانس و نگاههای منفی را فراموش کنی...
لبخند بزنی و بگذری!
برای قلبِ نازنین ات عشقی وسیع آرزو می کنم و بودن در پناهِ مهرِ آن که دوستش داری و آن که خودِ واقعی ات را؛
سادگی حالات و نگاهت را بیش از خودت دوست دارد و دلش به گونه ی عجیبی غنج می رود!
برای آسمانِ ات مهتابی ترین شبها و نقره ای ترین رویاها را آرزو می کنم و چشمهایی که تا همیشه از شوق چون ستاره های دور و نزدیک بدرخشد!

wolf
wolf
یاد من کن یاد من زهر هلاهل نیست
چشم هایم قاصد مهر است قاتل نیست...
خاطرت باشد که بر ما روزگاری رفت
نازنین، آرام این دل دیگر آن دل نیست...
کوه کندن مثل کندن از تو مشکل نیست
گفته بودم شوق در آغوش می میرد...
مامن یک موج بازیگوش ساحل نیست
گفته بودم عشق یعنی رنج...
هم کلام آدم دیوانه عاقل نیست
مرد بی غم زن بدون گریه کامل نیست...



wolf
wolf
عاشقت هستم مرا دیوانه تر از این نکن
من خرابم خواهشا ویرانه تر از این نکن...

دور تو میگردم و در تاب و تب اما مرا
در میان شمع خود پروانه تر از این نکن...

من خراب و مست این میخانه ام با باده ات
حال این دیوانه را مستانه تر از این نکن...

هر چه دورم می کنی مردانه عاشق می شوم
حال من را اینچنین مردانه تر از این نکن...

در وصالت هم که من جانانه شیدا می شوم
این وصالم را چنین جانانه تر از این نکن...


با گدایی خو گرفتم این فضا را این چنین
با سکوتت نازنین شاهانه تر از این نکن...

با نگاهت چون مساکین خانه ام صحرا شده
خواهشا دیگر مرا بی خانه تر از این نکن...

wolf
wolf


حضرت@دوست
حضرت@دوست
بوی یاس

شمع رویت نازنین کعبه پروانه هاست
رنگ لبهایت گلم هم رنگ آن ناردانه هاست

تا پرستوهای چشمانت ندارند لانه ای
لانه ی قلبم برایش گرمترین کاشانه هاست

کلبه ام پر گشته است از عطر خوشبوی تنت
عطر روح انگیز تو چون بوی یاس خانه هاست

زلف زنجیر گون خود باز کن دمی زین پای دل
ای پری زنجیر زلفت بر دل دیوانه هاست

موی عطر آگین تو مژگان من چون شانه اش
روی موهایت نزن شانه رقیبم شانه هاست

بی رخت خاموش وسرد است کلبه ام خورشید من
بی تو بودن جای من در گوشه ی ویرانه هاست

[لینک]

LOEY♡
LOEY♡
خداوند...
انگار بعضی ها را ،خیلی با حوصله آفریده!
از عشق ،از محبت،صبر،وفاداری،معرفت به مقدار زیاد در وجودشان گذاشته...
اصلا این بعضی ها انگارصرفا برای خوب شدن حالمان آمده اند...
نه نقش بازی می کنند
نه ادا در می آورند.
وقتی تمام درها به رویت بسته می شود یک نگاهشان کافیست برای روزها آرامشت
یک حرفشان یک خنده شان کافیست تا غصه از در و دیوار زندگیت پاک شود
شانه شان را که داشته باشی انگار تمام دنیا را یک جا داری
بی نهایت تکیه گاهند
عجیب پناهگاه...
بی توقع به دردت گوش می کنند
و بی انتها حس خوب می بخشند.
باور کنید
اینها خیلی با حوصله آفریده شده اند
فرقی نمی کند
پدر ،مادر ،همسر،دوست یا...
اگر یکی از اینها را ، کنارتان دارید
خوشبختید!
قدرش را خیلی بدانید ...:الهه

@wolf
@sahel


صفحات: 12 13 14 15 16

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو