یافتن پست: #فحش

یاس
یاس
🔰سرلشکر عبدالسلام الجحاف، عضو کمیته دفاع و امنیت انصارالله يمن در توییتی با هشدار به حکام ابوظبی نوشت، امارات در صدد استخدام مزدورانی برای حمله به کشتی‌های غیر صهیونیستی در دریای سرخ و مقصر نشان دادن انصارالله است! اگر امارات این کار را انجام دهد، از حملات ما جان سالم به در نخواهند برد.

🔸به شدت هشدار می دهیم که ورود امارات به بازی صهیونیستها جز پشیمانی، حسرت و هزینه سنگین برای آنان چیزی نخواهد داشت.
پ.ن:از اینجا تا ابوظبی تف ای تف :تف
وقتی مجبوری کظم فحش کنی :یاس

WeT
WeT
جدا تو کرمون ی سه راه هست که بهش میگن چهارراه فرهنگیان ولی پُله 😐😐😐😐

donya
donya 👩‍👧‍👦
هر کی رفته یه وری:ای خدا
اینجا سوت و کور تر شده:خسته:هعی

@elham
@Jonz_00

تیف به یَک یَکتان

WeT
WeT
اول صبی 🥰
اردبیل

یاس
یاس
@aliaga زاد روزت شیرین، پر عشق و نور آفرین باد.

قهقه‌هایی آسمانی و آرامش زلال زندگی را براتون آرزو دارم.

تولدت مبارک برادر غیرتی سایت :دی
:کیک

마흐디에
마흐디에
سرما خوردگی واقعااا خرههههه، واااقعاااااااا{-118-}{-118-}

سید
سید
هادی رو نبینید اینطوری عکس از خودت گذاشته شما ببینید

یه زمانی تو بلوغ بود فقط از سیبیلاش عکس میذاشت برامون

🗿🗿🗿

سید
سید
خاک تو سرتون ، خدافظ

خانوم اِچ
خانوم اِچ
اکانت منو مسدود کنید

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

ستارخان در خاطراتش میگوید:
من هیچوقت گریه نکردم،
چون اگر گریه می کردم آذربایجان شکست می خورد و اگر آذربایجان شکست می خورد ایران شکست می خورد...!
اما در زمان مشروطه یک بار گریستم؛ و آن زمانی بود که ۹ ماه در محاصره بودیم بدون آب و بدون غذا؛ از قرارگاه آمدم بیرون، مادری را دیدم با کودکی در بغل، کودک از فرط گرسنگی به سمت بوته علفی رفت و بدلیل ضعف شدید بوته را با خاک و ریشه می خورد، با خودم گفتم الان مادر کودک مرا فحش می دهد و می گوید لعنت به ستارخان!!
اما مادر، فرزند را در آغوش گرفت و گفت:
"اشکالی ندارد فرزندم، خاک می خوریم، اما خاک نمی دهیم."
آنجا بود که اشک از چشمانم سرازیر شد ...

سید
سید
هرکس هست سلام

مشدّد
مشدّد
دو تا جوجه مرغ داریم تشنه بودن ظرف آبشون خالی بود
رفته بودن زیر شیر آب اون قطراتی که اطرافش روی زمین ریخته بود رو میخواستن بخورن که نمیشد
از سر کار رسیدم تو حیاط صحنه رو دیدم رفتم ظرف آبشونو پر کردم
با اینکه جلوی چشمشون این کارو کردم اما نفهمیدن و به کارشون ادامه دادن
من هم دیدم نرفتن مجبور شدم دنبالشون کنم و هدایتشون کنم سمت ظرف آب
احتمالا وقتی دنبالشون میکردم بهم فحش میدادن این مگه آزار داره آسایش ما رو به هم می ریزه؟ اما به ظرف آب رسیدن و حسابی آب خوردن
و احتمال داره هیچ وقت هم نفهمن برای چی بهشون سخت گرفتم و دنبالشون کردم
فکر میکنم بعضی رفتارهای خدا با ما هم اینطوریه
ما زبون خدا رو نمی فهمیم که بهمون بگه بریم سمت ظرف آب
نعمتی که خدا جلو چشممون فراهم کرده هم نمی بینیم
خدا مجبور میشه با یکم سختگیری ما رو ببره سمت نعمتی که برامون فراهم کرده
حالا کاش ما بفهمیم اون سختگیری برای چی بوده که اگه نفهمیم ...

یاس
یاس
علی صبوری تو پیجش درخواست کمک کرده
گفتم بگمتون نفری ۲۰۰ واریز کنید تا ماشین مورد علاقه ش بخره
هرکی هم واریز نکنه احمق
خودش گفته :رفتن
دیگه خلاصه جردریان باشید {-54-}

فقط خدا
فقط خدا
اگر بیرون ببینیش

یحتمل سرت رو پایین میندازی ‌
و عبـــــور میکنے ⇦

↤اینجا چطور؟ (دنـــیای مجازی رو میگــم)
حواستـــــ هست !!!

‌‌امان ز لحظـــــه ی غفلتـــــ

که شاهدم هستے...



حلما
حلما
بزنم ؟{-64-}

صفحات: 1 2 3 4 5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو