یافتن پست: #عشق

مهاجر
مهاجر
تماشایش رقم می زد خروج از دامن دین را
بنا کرده است در چشمش فلک قصر شیاطین را

اگر دور تو می گردد نظر بر ظاهرت دارد
که پیچک خشک می خواهد تن گل های غمگین را

به عشق اولت شک کن ،که در این شهر و این دودش
درختان شوم می دانند باران نخستین را

مگو این شاخه ی تنها که تنها یک ثمر دارد
چطور از خود جدا سازد اناری سرخ و شیرین را

به این سو هم نگاهی کن،نگاهی درخورم؛یعنی
تفنگ ِ میرزا مشکن غرور ِ ناصرالدین را

چرا جامِ بلورینی بلغزد بر لبِ سینی؟!
چرا باید بترسانی خمارِ دور پیشین را؟!

تو مثل قوم صهیونی که با آن چشم زیتونی
به اشغالت درآوردی دلِ من،این فلسطین را

کمی آن سوی دیدارت چنان شعری نصیبم شد
که درحد کسی چون خود ندیدم آن مضامین را

تو ای شاعر تر از «سیمین!» به «رستاخیز» اگر آیی
بپوشد سایه ی شعرت فروغ هر چه پروین را

غزل هایی که بر رویت اثر گفتی ندارد را
برای ماه می خواندم نظر می کرد پایین را

سر از سنگینی فکر وصالت درد می گیرد
به بستر می برم اما همین سردرد سنگین را

به خوابم آمدی حالا ، نفس بالا نمی آید
بگویم یا نگویم «یا غیاث المستغیثین » را
🙂

مهاجر
مهاجر
دعای مجیر امشب یادت نره

مهاجر
مهاجر
أحببتُ روحَك حُباً ما لهُ شَبَهٌ
‏ وأعظمُ الحُب حُب الروحِ لِلرُّوحِ.


عاشق روح ات شدم
عشقى بى بديل!
و عشقِ روح به روح،
بزرگترينِ عشق هاست

pedram
pedram


چقدر کینه ب دل میگیری؟؟:))

یاس
یاس
گوشی لپ تاپم بیفته دست کسی
تنها راز مگوم سرچ های گوگل
ببینن تهش گریه نمی کنن
میگن طفللی چه سرچ های پر تنشی داشته
چه روزای سختی گذرونده
اوخیشش خوب شد راحت شد
نوار شاد بزارید براش برقصیم :خیخ :رقص


رها
رها
معشوقه چو آفتاب تابان گردد🌻

عاشق به مثال ذره گردان گردد🌸

چون باد بهار عشق جنبان گردد🌿

هر شاخ که خشک نیست رقصان گردد🍃



❤️

"هر شاخ که خشک نیست رقصان گردد":فکر

مشدّد
مشدّد
۶ سال پیش چنین روزی بود که کشیک بودم. ساعت ۱۲ که شد رفتم بیمارستان. خانمم از حدود ۲۰ اسفند تو بیمارستان بستری بود. حنّانه کوچولو عجله‌ای نداشت برای اومدن. همه فکر می‌کردیم یه اسفندی دیگه به خانواده اضافه میشه ولی حنّانه کوچولو با بهار بیشتر حال می‌کرد. بالاخره خانم خانم‌ها رضایت دادن و ۴ فروردین حدود اذان ظهر تشریف‌شونو آوردن به این دنیا و من پدر شدم. همیشه بهش میگم روز تولدت برای من خیلی مهمه چون تو باعث شدی من بابا بشم و کلی ذوق می‌کنه
تولد تو و بابا شدن من مبارکمون عشق بابا

?
?
همین حالا😍

مهاجر
مهاجر
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی‌بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی‌بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می‌گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی‌بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی‌قیمت!
که غیر از مرگ، گردنبند ارزانی نمی‌بینم

زمین از دلبران خالی‌ست یا من چشم‌ودل سیرم؟
که می‌گردم ولی زلف پریشانی نمی‌بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می‌خواهد
که من می‌میرم از این درد و درمانی نمی‌بینم

فاضل نظری
📕اقلیت

عمه خانم
عمه خانم
یه سال دیگه رو پشت سر گذاشتیم؛
چه خوب چه بد
چه تلخ و چه شیرین
آرزو میکنم سال جدید
همون سالی باشه که همیشه منتظرش بودین
سال نو مبارک همگی❤❤❤

رها
رها
یکی از اتفاق های خوب امسالم وجود شما دوستای سایناییم بود،برا من که هیچ جا درد دل نمیکنم اگه اینجا و شما دوستای مهربون نبود نمیدونم باید چجوری این روزا رو میگذروندم....
پیشاپیش سال ۱۴۰۳رو ب همه تون تبریک میگم و از خدا میخام توی سال جدید هر چی از خدا میخاین بدون حساب و کتاب بهتون ببخشه {-41-}🩵🤍💙💚❤️

مهاجر
مهاجر
بههبهه صبحتون بخیر عشقای عمو مهاجر
میبینم که همه تون سحری خواب مونده بودید هاهاهاهااااا

یاس
یاس
ابرهایی که دارن میان
اینجا الیگودرز
پیش بینی بارش
۲۰۰ میلی متر :-s

سید ایلیا
سید ایلیا
موج‌های بیقرار و گوش ماهی‌ها که هیچ
عشق، گهگاهی نهنگی را به ساحل می‌کشد!

♡✓
♡✓
نوروز، هفت سین را از بازار بهار می آورد و با سلیقه می چیند تا عشق را از پس گونه های سرخ «سیب»، هدیه کند، تا شمه ای از بهشت را از لابه لای گلبرگ های «سنبل»، به ارمغان آورد. حالا برکت را در طعم پر از شیرینی و گندم «سمنو» می توان چشید.

صفحات: 5 6 7 8 9

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو