یافتن پست: #عاشق

رها
رها
دلم میخاد یه عالمه بستنی سنتی زعفرانی که یه عالمه مغز پسته روش باشه و کش بیاد بخورم:خسته

هادی
هادی

عکس ورودی از خانم @sarab27

Hana
Hana
۴ روز دیگه {-82-}

خانوم میم
خانوم میم
من سعی کردم هر جایی تقدیر خدا رو به خواستم خودم مقدم بدونم ، خواستم خواست خدا الویت باشه تو زندگیم
اما بعضی اوقات با خودم فکر می کنم چی می شد که دنیا من و تو رو با هم می دید؟!
به کجای عالم بر می خورد....کدوم حقی نا حق می شد؟!
شب قدر نتونستم یه دعا هم براش کنم...دعا کنم خوشبخت بشه؟! کنار یکی دیگه...می شد مگه؟! که دستایی که من له له می زنم برای حلال شدنش برام نصیب یکی دیگه شه...قلبش پر از مهر یکی دیگه باشه....
نشد...نه...من فقط تونستم از خدا بخوام فراموشش کنم ، یادم بره اصلا کسیو با این مشخصه ها می شناختم...یادم بره...اسم قشنگش یادم بره ...یادم بره {-109-}

رها
رها




کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز ....

خانوم میم
خانوم میم
چی می شد اگه خدا هیچ وقت دلتنگی رو به وجود نمی آورد...

donya
donya 👩‍👧‍👦
اینم از داخل قلعه فلک الافلاک



donya
donya 👩‍👧‍👦
چنقده رند:عاشق

maryam
maryam
من عاشق امروزم... دیروز را که نمیتوانم جان دوباره ببخشم،
رفت که رفت... اما امید هست،
از دیروزم درس می گیرم،
تا امروزم را بسازم،
من عاشق امروزم... امروز، همین حالا، این لحظه،
نمیگذارم فردا نگرانم کند،
شاید هیچ وقت فردایی نداشته باشم،
من عاشق امروزم
بهترین هدیه خداوند...
باید امروزم را زندگی کنم...

fatme
fatme
قلبم تالاپ تولوپ و بد میزنه
:هق دوباره تپش

donya
donya 👩‍👧‍👦
آبشار بیشه خرم آباد

Hana
Hana
حس میکنم ارتباط برقرار کردن با آدم ها خیلی سخت شده برام ...
اصلا هیچ حرفی ندارم که با کسی بزنم 😶 حالا اینکه حرف نمیزنم اصلا مهم نیس ولی اینکه بقیه میگن چرا ساکتی خیلی رو مخه ...

Tasnim
Tasnim
احیا میرید امامزاده و مسجد؟
نه، خیلی ممنون. ما تو خونه میمونیم


مهاجر
مهاجر
سرگشته ام خدایا حیران و بی نوایم
باری به من نظر کن هرچند بی وفایم

هرچند روسیاهم دلبسته ی شمایم
یارب به من نظرکن مجنون و بی نوایم

من خسته از هیاهو ذکرم شده است هوهو
برمن عنایتی کن در کنج انزوایم

دستی دراز کردم من عاشقانه سویت
برمن اجابتی کن من سائل و گدایم

چون درنماز گویم ایاک نستعین را
حقا که باامیدی جاری شد این ندایم

《یارب به ذات پاکت شب را مگیر ازمن
من باشم و سحرها ذکر خدا خدایم》

این بنده باامیدی کوبیده خانه ات را
حال این تویی ک فضلت دربی گشا برایم

مهاجر همدانی

مهاجر
مهاجر
شكست خورده ترين قبر بى نشانه منم
جدا و دل زده و خسته از زمانه منم

اگر تو يار ندارى به يادها هستى
اگر تو شعله ور از غم شدى زبانه منم

رهايى تو كجا و غم رهايى من
تو گير يك گرهى و هزار شانه منم

براى آنكه جدا مانده عاشقانه نخوان
تكان دهنده ترين شعر عاشقانه منم

اگر تو گاه به گاهى حماقتى كردى
رئيس مكتب افكار احمقانه منم

براى من كه پرم از فراق قصه نگو
اگر كتاب تو باشى كتابخانه منم

دواى درد تو اغوش گرم همدرديست
آهاى موى پريشان بيا كه شانه منم

صفحات: 2 3 4 5 6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو