Tasnim
امام رضا خیلی دوست دارم
نباشی من که بیچاااارم
(شعری که توو چایخونه حرم زیاد میخونن)
یکی از بهترین سفرهای عمرم بود. همونجور که از امام رضا دو سال پیش خواسته بودم. خیلی بهتر از اون چیزی که خواسته بودم.
دوست ندارم از سرماخوردگی شدیدم بگم، که قطعا اونم حکمتی داشته
خانوم اِچ
مشکل از جایی شروع شد که اگه پسرتون عاشق بشه میشه زرنگ اما اگه دخترتون عاشق بشه میشه مایه ی ننگ
اگه پسرتون بیرون از خونه کار کنه میشه سرپرست
اما اگه دخترتون کار کنه میشه بی سرپرست
اگه پسرتون دیر ازدواج کنه میشه دنیا دیده اما اگه دخترتون دیر ازدواج کنه میشه ترشیده
مغزاتونو یدور آب بکشید برای خودتون مفیده..
M
من چرا همیشه فشارم رو هشته🙁 هیچ جوره بالا نمیاد
g.h.o.l.a.m.a.l.i
آقا کسی ترفندی از گوگل یا هر چیزی از فضای مجازی بلده ک خیلی خاص هست ب بقیه هم آموزش بده زیر همین پست من.
تو کامنت ها بگه من عاشق ایطور ترفندهای هستم خاص باشه فقط خیلی دلم می خواست برنامه نویس شوم ولی نشد ...
maral
دوم نشونه ای غیر کلامیه مثل زبان بدن و لمس کردن
کسی که دوستت داره باهات ارتباط چشمی می گیره بهت نگاه می کنه با دیدنت لبخند می زنه بهت نزدیک میشه تمایل داره لمست کنه اما عاشقانه
اما کسی که دوستت نداره چی ؟
کنارت بی حوصله است دایما انگار می خواد از بودن کنارت فرار کنه حالا به هر بهونه ای
علاقمند به گپ زدن نیست ازت فاصله می گیره به هر جایی نگاه می کنه به اطرافش به اشخاص دیگه اما به شما کمتر نگاه می کنه ارتباط چشمی نمی گیره خسته به نظر میاد تمایل به ارتباط فیزیکی نیست حتی دستشو بگیری یه جوری زیرکانه دستشو از دستت بیرون می کشه
maral
یه دیدگاه روانشناسانه هم از عشق بگیم بد نیست .
عشق چشم و چار کسی رو کور نمی کنه ..میگن عاشق کوره ..این اشتباهه
اتفاقا عشق یعنی تو برای شناخت دیگری وقت می گذاری و هر چه بیشتر او را بشناسی بیشتر عاشقش میشی چون جنبه های ناشناخته ای از او را کشف کرده ای و اینه که برای عاشق جذابه ..عاشق چیزهایی می بیند که دیگران نمی بینند
عشق چشم و چار کسی رو کور نمی کنه رفیق
خانوم اِچ
اخ جووون فردا میرم دانشگااااه😍😍
خیلی حس خوبیههعع
لازم دونستم یه توضیحی رو بدم
من حدودا یازده ساله که ازدواج کردم
توو این یازده سال اولین باری بود که همسر من ما رو مشهد برد در حالیکه قبلش به کسی اطلاع نداده بود و از کسی دعوت نکرده بود که بیاد
واضح تر بگم
توو این ده سال هربار ما خواستیم بریم مشهد، خانواده همسر خودشون رو تحمیل کردن به ما و باهامون اومدن
تا اینجاش مشکلی نبود
ولی برگشتن همانا و جفتک انداختن و بدگویی کردن پیش همسرم همانا
که مثلا زنت فلان جا فلان تعارف رو به ما نزد به ما بی احترامی شد، یا مثلا چرا فلان زمان زنت تنها رفت حرم و منو با خودش نبرد
ما خیلی کم بدون مزاحمتهای پدرمادر همسرم و خواهربرادرهاش مشهد رفتیم،
گمونم دوبار فقط که یکیش ماه عسل بود که درسته خودشون نبودن اما تماسها و مزاحمتهاشون بود
این رفتارها از همون ابتدا منو که هم تحصیلکرده بودم و هم آدم مستقلی بودم خیلی آزار میداد
اصلا سفر مشهد برام یه عقده شده بود
خلاصه ش کنم
امسال یه اتفاقاتی افتاد مثل فوت پدرشوهرم به خاطر سرطان که یکی دو هفته بعد از مشهد ما معلوم شد سرطان داره
یکی دو هفته پیش البته من نمیدونم چی شد که همسرم گفت من به مادرم نگفتم که میریم مشهد. چون نمیخواستم شرمنده ی امام رصا بشم وقتی تو اذیت میشی
من توو این چند روز به جای زیارت نامه خوندن فقط قربون صدقه امام رضا رفتم که چقدر قشنگ من رو بدون اون آدما دعوت کرد و چقدر خوش گذشت بهم
چقدر خووووب این دفعه یک سفرر خوووب دااشتین
حالا دیگه منم از خانواده شوهرتون خوشم نمیاد
وای انگار ظاهرا اکثر آدم شوهرا رو مخن.
خیلی خوشحالم برات که بدون اونا قسمتت شد.
امیدوارم به زودی دوباره با سلامتِ کامل برین با همسر و بچه ها. بدوووونِ آدم شوهر.
بدبخت و گرفتارن
به نظرم هرکی جایگاه خودشو بهتر بشناسه و تعدی به جایگاه دیگری نکنه بهشتیه. کرم ریختن و دردسر خریدن ربطی به قوم شوهر و زن نداره، ربط به نداشتن اصالت داره