یافتن پست: #روزگار

حسین
حسین
قدیما کوچه تنگ بود
امروز دل ما.
روزگارای قدیم مثل حالا درد نبود
قدیما یادش بخیر این همه نامرد نبود
قدیما گرمی. بازار دلا. گنج نبود
ساحل محبت زندگیمون رنج نبود
قدیما خدا میدونه که چقدر سادگی بود
قسم نان و نمک آخر مردانگی بود
قدیما محبتو. معرفتش. مقدسه
ولی حالا چی بگم که آخرای نفسه
هرکی فکر خودشه نه یاورو .دادرسی
هرچی فریاد کنی. به انتها نمیرسی
قدیما یادش بخیر.

korosh
korosh
از چوپانی پرسیدند چه خبر ؟
با لحن تلخی گفت :

گرگ شد آن بره ای که نوازشش میکردم .

بکش گرگ......  زوزه بکش.... 
که دردهایت را کسی درک‌نکرد

حسین
حسین
گِله‌ها را بگذار!
ناله‌ها را بس كن!
روزگار گوش ندارد
كه تو هی شِكوه كنی!
زندگی چشم ندارد
كه ببیند اَخمِ دلتنگِ تو را
فرصتی نیست
كه صرف گِله و ناله شود!
تا بجنبیم تمام است تمام
این شتابِ عمر است...
من و تو باورمان نیست كه نیست....⚘
دلتون شاد

سجـــاد
سجـــاد
من حتی روزهایی که حالم با خودم خوب نبود،
میخواستم حال تو رو خوب کنم...:)

عمه خانم
عمه خانم
خدای من...🤍
تمام‍ زندگی ام را خودت نقاشی کن❤️‍🩹
من به قل‍م‍ طُ ایمان دارم‍ ...! ❤



EDRIS
EDRIS
ای شب تو به روزگار من میمانی

رها
رها
برا یه مدت از اینجا میرم... شاید زودی بیام پیشتون.. مباظب خودتون باشید :D:رفتن

محسن
محسن
روزگاری خانه هامان سرد بود
بردن نفت زمستان درد بود
يک چراغ والور و يک گرد سوز
زيرکرسی با لحافی دست دوز
خانواده دور هم بودن همه
در کنار هم می آسودن همه
روی سفره لقمه نانی تازه بود
روی خوش درخانه بی اندازه بود
آن قديما عاشقی يادش بخير
عطر و بوی رازقی يادش بخير
عصر پست و تلگراف و نامه بود
روزگار خواندن شه نامه بود

محسن
محسن
"روزگاری" ما هم ای گل
چون تو یاری داشتیم...!
این چنین رسوا نبودیم
"اعتباری" داشتیم....!

ای که در فصل خزانم
دیده ای با "پشت خم"...!
این "زمستان" را نبین
ما هم بهاری داشتیم...!

صفحات: 7 8 9 10 11

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو