حسام
چقدر این شعر و آهنگ افتخاری به من آرامش می ده
« شبها مرغ لب بسته منم؛ دل شکسته منم
تا سحر بیدارم! سر به زانو دارم…
برنخیزد از من، های و هویی
بی تو سیر گل را چه کنم؟ گل ندارد بی تو رنگ و بویی…»
خانوم اِچ
از گشنگی خوابم نمیبره ولی رژیمم
?
من نیاز دارم به کسی که وقتی کم حرف شدم و الکی و زیاد میخندم، وقتی تمرکز ندارم و سر به هوام، وقتی همش نگاهمو از بقیه میدزدم و به در و دیوار خیره میشم؛ بفهمه که حالم خوب نیست، بدونه که دارم تظاهر میکنم به نرمال بودن بخاطر همین همش الکی میخندم، حواسش باشه، بیاد بشینه کنارم، بگه: میدونم خوب نیستی، الکی تظاهر به نرمال بودن نکن، من میشناسمت، واسه من لازم نیست فیلم بازی کنی. مثل همیشه نمیخوای بگی چرا حالت بده؟ اشکال نداره نگو، بیا با هم ساکت باشیم و غصه بخوریم. اصلا بیا بگیر یه نخ، حال بدیامونو دود کنیم...
جانم❤
آره حق داری به خاطر زخم هات گریه کنی، اما دوست شون داشته باش. با افتخار بهشون نگاه کن و فراموش نکن برای اون زخم ها تاوان سنگینی به اسم عمر دادی.
حسام
دنیا بد نیست، کم است!
دنیا رنج است اگر اسیرش باشی
و سود است اگر امیرش بشوی ...
کاملش در دیدگاه ...
حسام
برید دعا کنید به جون مسئولین که تو این دور و زمونه خرید کردن را نسبت به گذشته خیلی سریع و آسون کردن برامون
.
.
.
وارد فروشگاه میشی قیمتارو میبینی زود خارج میشی