Tasnim
امروز یه شرایطی فراهم شد که به جز دوتا بچه خودم سه تا بچه ی دیگه رو باید میبردم اتاق بازی، بازی بدم
نتیجه اینکه چقدر سخته با بچه زبون نفهم سر و کله زدن
یه حرف رو سه بار باید تکرار میکردم هربار با صدای بلندتر
maryam
همیشه وقتی دلم واسه کسی تنگ شده
باهاش دعوام میشه😐
مهاجر
مهاجر بالاخره با تمامتلاش های شبانه روزی ظالمانه و ستمکارانه و جلادانه و غدارانه توسط خانممیم ایگنور شد.
لطفا بشتابید و مهاجر جانتان را از خطر ایگنوری نجات دهید
باتشکر
Hana
من تا الان فکر میکردم باید ی روشی یا ی چیزی باشه که باعث بشه من بدون مقاومت برم سمت کارهایی ک باید انجام بدم و اینقدر تنبلی نکنم
یعنی فکر میکردم ی مشکلی هست که من با علاقه و انگیزه و اشتیاق نمیرم سمت کارام
ولی الان فهمیدم حتی همینش بازی ذهنم بوده
به قول دکتر چاووشی( روانشناس) خیلی جاها باید به خودت سخت بگیری و خودتو مجبور کنی
یعنی عملا اون چیزی که من دنبالش بودم اصن وجود نداره ://
خانوم میم
یه جوری دلم می خواد برای یه مدت طولانی از دنیای مجازی بگیرم
g.h.o.l.a.m.a.l.i
قدری نوازش اندکی لبخند
یک عشق پاک و دلبری پابند
یک سقف ساده با دلی خرسند
یک سینی چای و کمی هم قند
من غیر از این ها آرزویم نیست
تنها تو باشی زندگی عالی ست…
من که با ادب ترینم
اینژوری؟
چطوری؟