یافتن پست: #گویم

فقط خدا
فقط خدا
خدایا
شب شد
دلها به فردا امیدوار شد

همه میگویند که زندگی سر بالایی و سرازیری دارد
اما من میگویم: زندگی هر چه که هست، جریان دارد

میگویم: تا خدا هست و خدایی میکند، امید هست
فردا روشن است
میگویم: خداوندا باز هم خودت هوای همۀ دوستانم را داشته باش .
همانهایی که چشم امیدشان به توست

مهاجر
مهاجر
تماشایش رقم می زد خروج از دامن دین را
بنا کرده است در چشمش فلک قصر شیاطین را

اگر دور تو می گردد نظر بر ظاهرت دارد
که پیچک خشک می خواهد تن گل های غمگین را

به عشق اولت شک کن ،که در این شهر و این دودش
درختان شوم می دانند باران نخستین را

مگو این شاخه ی تنها که تنها یک ثمر دارد
چطور از خود جدا سازد اناری سرخ و شیرین را

به این سو هم نگاهی کن،نگاهی درخورم؛یعنی
تفنگ ِ میرزا مشکن غرور ِ ناصرالدین را

چرا جامِ بلورینی بلغزد بر لبِ سینی؟!
چرا باید بترسانی خمارِ دور پیشین را؟!

تو مثل قوم صهیونی که با آن چشم زیتونی
به اشغالت درآوردی دلِ من،این فلسطین را

کمی آن سوی دیدارت چنان شعری نصیبم شد
که درحد کسی چون خود ندیدم آن مضامین را

تو ای شاعر تر از «سیمین!» به «رستاخیز» اگر آیی
بپوشد سایه ی شعرت فروغ هر چه پروین را

غزل هایی که بر رویت اثر گفتی ندارد را
برای ماه می خواندم نظر می کرد پایین را

سر از سنگینی فکر وصالت درد می گیرد
به بستر می برم اما همین سردرد سنگین را

به خوابم آمدی حالا ، نفس بالا نمی آید
بگویم یا نگویم «یا غیاث المستغیثین » را
🙂

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
🎼زندگی را می گویم:
اگر بخواهی از آن لذت ببری
همه چیزش لذت بردنی است

و اگر بخواهی از آن رنج ببری
همه چیزش رنج بردنی است

کلید لذت و رنج دست توست...

💠پیشاپیش سال نو بر اعضای محترم شبکه اجتماعی ساینا مبارک و فرخنده باد💐🥰

فاطمه
فاطمه
نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی
که بسی گل بدمد باز و تو در گِل باشی

من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش
که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی ✌️🌱

.
.
حالا که تاید و ریکاها را تمام کرده ایم، اسفندمان بوی تاید گرفته ته اسفندمان کف کرده ریخته روی فرش هاو کاشی سرامیک ها، توی استکان و لیوان ها، لای پتوهای گلبافت حالا که نیسان ها این آخر اسفندی سیگاری شده اند، فرش لول کرده اند می کشند، می کشند می برند قالیشویی ایران یا سلطانی حالا که پرده ها را شسته ایم، یا داده ایم بشویند. پرده ها را نصب کرده ایم یا داده ایم نصب کنند، پرده ها را دوخته ایم یا داده ایم بدوزند، کودبرگ خریده ایم، خاک گلدانها را عوض کرده ایم، سبزه خیسانده ایم که خانه بوی گندم و عدس و دانه ی پرتقال بگیرد، یکی دوتا گل جدید مثلا شمعدانی به گلهامان اضافه کرده ایم ، یکی دوتا ظرف به بایگانی دکوری هامان و یکی دوتا لباس به رگال لباس هامان حالا همه چیز مرتب است که مهمان بیاید انگشت بکشد بگوید: تمیز است، پرتقال بخورد بگوید: یخی نبود، شیرینی بخورد بگوید: شیرین کام باشید، چای دارچین تعارفش کنید، بگوید: شما خیلی محبت دارید و آخر سر تأکید کند هرچه پوشیده اید به شما می آید.

ادامه کپشن در دیدگاه..

فقط خدا
فقط خدا
سلام روزتون بخیر...

دوستان ۳ تا سوال دارم هرکی جواب داد ی مبلغی از طرف ساینا به حسابش واریز میشه

سوال اول.. خدا چی میخوره؟؟؟

دوم... خدا چی میپوشه؟؟؟

سوم ... خدا چکار میکنه؟؟؟



maryam
maryam
بند اول استغفار ۷۰بندی امیرالمومنین

[لینک]


hami
hami
عاشق که می شوی
همه چیز تمام می شود
خیالی راحت، برای آدمی که به نام تو شده
دیگر غصه نداری.
نه جان دلم ، عاشق شدن که کاری ندارد
نگهداشتنش مهم است
که بلد باشی داشته باشی اش
که تنهایش نگذاری
که منطقی رفتار کنی
که هوایش را داشته باشی
و نگذاری این حال و هوا بوی نا بگیرد
همیشه تازه باشد و خوشبو
چون عطر گل های مریم
که به وقت خشک شدن هم
بوی خودش را دارد.
عاشق شدن که کاری ندارد
هرروز میتوانی عاشق باشی
آدم هم برایش زیاد است
اما اهل عاشق بودن
اهل عاشق ماندن کم است..


M
M
ضعیفه نبوده ایم،
اگر سالها دیدیم و دیده نشدیم
اگر سالها قصد کردیم و راهی نشدیم
اگر سالها بی دریغ مهر ورزیدیم
اگر سالها پا به پا دویدیم
اگر زیر بار، شانه ساییدیم و خم به ابرو نیاوردیم
ضعیفه نبوده ایم ،
اگر حتی یاد نگاهی دلمان را به ضعف انداخت
اگر تحقیر شدیم و مغرور ماندیم
اگر سیلی خوردیم و بر دلبستگی سماجت کردیم
اگر بی تاب شدیم و تاب آوردیم …
ضعیفه نبوده ایم
میدانی
ما فقط زیادی زن بوده ایم !!
زیادی اگر زن باشی
میفهمی چه می گویم …
هستی_دارایی

حضرت@دوست
حضرت@دوست
عاشقانه..
چه بگویم که::يغمرني الشغف وكأنني أعشقك بجنون ونار حبك مشتعلة في قلبي ولا يطفئها إلا عطر مشاعرك


سید ایلیا
سید ایلیا
بیا که خانۀ چشمم شود چراغانی...
اگر قدم بگذاری به چشم بارانی...
بیا که بی تو نیامد شبی به چشمم خواب
برای تو چه بگویم از این پریشانی؟!

العجل‌مولای‌ غریبم

♡✓
♡✓
در من امیدی‌ست
می‌اید و میرود،
اما هرگز نمیگویمش بدرود!



مآه
مآه
روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم باچشمهایی درشت که همه ی دنیا را زیبا میبیند عاشقانه زندگی میکند، تنفر برایش بی معناست، مهربانی را یادش میدهم، اعتماد راهم...یادش میدهم همه دنیایش را با مادرش قسمت کند، حتی خطاهایش را،آن وقت هیچ وقت تنها نمی ماند ...نمیگویم دخترم بترس ازمردها می گویم بترس ازگرگها، مردهاکه گرگ نیستند، پدرت فرشته ای است که روزی خدا او را فرستاد و روح تنهای مرا لمس کرد و نگذاشت ، تنهابمانم....روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم اما بسیار قوی تر، بسیار بخشنده تر، بسیار مهربان تر و بسیار صبور تر...:تپش

رها
رها
بجای این همه رفرش زدن ساینا با همدیگه حرف بزنید :/

.....
.....



Dinle
گوش کن

Dinle, bu şarkım sana dinle
گوش کن، این آهنگ من برای توئه، گوش کن

söyle, nasıl sevdiğini söyle
بگو چجوری دوستم داری، بگو

müptela oldum aşka seninle
با تو به عشق مبتلا شدم

kayboldum gözlerinde
تو چشات گم شدم

uçurumsun sen bu bedende
تو پرتگاهی توو تن من هستی

herşeyi bırakıp bir köşeye
yanmaya hazırım ben
seninle ateşlerde
حاضرم همه چیو بذارم کنارو
با تو توو آتیش بسوزم

yanmişim sönmüşüm ellerinde
توو دستای تو سوختم و خاموش شدم

bitmişim tükenmişim gözlerinde
توو چشمای تو تموم شدم و از بین رفتم

müptela oldum aşka seninle
با تو به عشق مبتلا شدم

kayboldum gözlerinde
تو چشات گم شدم

uçurumsun sen bu bedende
تو پرتگاهی توو تن من هستی

herşeyi bırakıp bir köşeye
yanmaya hazırım ben
seninle ateşlerde
حاضرم همه چیو بذارم کنارو
با تو توو آتیش بسوزم

tutsak, bu gönül sana tutsak
اسیرته، این قلب اسیرته

صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو