마흐디에
با این تفاسیر
من اینجا از همه کوچیکترم؟🤔
استامینوفن ۳۲۵
جداً شما چجوری پوست لبتونو نمیکنین؟ ( راه حل میخواهم )
مهاجر
چند روزی می شود ، مثل خزر توفانی ام
من فدای چشمهاتم ، دلبر گیلانی ام
سبز جنگل های گیلان ، سبز چشمان شماست
حافظ چشم توام ، مامور جنگلبانی ام
صد قصیده شرح چشمانت کنم بی فایده است
شاعر قرن ششم هستم ، خود خاقانی ام
ارمغانت شاخه ای زیتون منجیل است و من
امپراطور کبیر دوره ی ، یونانی ام
بی تو خورشیدی ندارد ، آسمان لحظه هام
من هوای رشت هستم ، دایما بارانی ام
نوجوانم کرده چشمت ، این خود نوستالوژی است
سخت بیتاب تب عشقی ، دبیرستانی ام
بی قرارم بی قرارم بی قرارم بی قرار
من تپش های تنی ، با روح سرگردانی ام
کور خواهم کرد چشمی ، را که دنبالت کند
با غرور و غیرتی ، در خون کردستانی ام
جشن می گیرم اگر، در خانه ام مهمان شوی
با خودت خورشید من شو ، در شب مهمانی ام
مهاجر
بعدچندماه چشم انتظاری بالاخره کارتم اومد😍😍
خانوم میم
این چند روزه که مریضم همش حس می کنم یکی داره میاد خواستگاریم😐
دیشب خواب دیدم یه روحانی اومده خواستگاریم🤣🤣
لامصب قد بلند و خوشگلم بود اصن
بعد من تو خواب می گفتم ای بابا
این باید لباس روحانیتو دراره دیگه
fatme
و چشمانت مرا برای زندگی به وجد می آورد
خانوم اِچ
یبارم زن عموم دراومد گفت دیگه وقت ازدواجت داره میگذره
عموم بهش گفت تو خودتم همچین زود ازدواج نکردی کییییف کردممم😹😹😹😹
1500 میلادی
من ۴ سالمهههههه حساب کن الی مامان بزرگمه و رها عمه بزرگم و شامی عمه وسطی و بهار نارنج عمه کوچیکه و دنیا دوسته خاله بزرگم سمانس و بابا مامان منم بچه ی کوچک خانوادن دیدی چقدر من اوچولوام
اوه خیلی بزرگن که
عمو پدرام من هنوز یه سالمم نشده از شما کوچیکترم