یافتن پست: #پستچی

جانم❤
جانم❤
پشت سرِقطارِ تو ، مثلِ یه پستچیِ خیس فقط رکاب میزدم ...

بهار نارنج
بهار نارنج
دلم چالش میخواد
مثلا سه دفه بگی پستچی پشتی کد پستی و صدات رو بفرستی بدون جر زدن:)):خخخ

...
...
⸙سَـیّـاره یِ نُهُمـ🌚☕ၛ

❥••• ·  · ·  · ·  · ·  · ·  · ·  ·
🚪✊🏻 ⸽ تَق‌تَق ،
👮🏻‍♀🛵 ⸽ پستچیه ،
💌🌻 ⸽ نآاامه دارینننن ...
🐼🍈توی این نامه خاستم بگم ...
❪گااهی‌بَرایِ‌خوب‌شُدن‌ِحالت
نبایَد‌ سَمتِ‌ آدَم‌ها بِری..گُزینهِ‌هایِ
اَمن‌تَر وَ مُطمَئن‌تَری‌ هَم‌ هَست
بآرون،آسِمآنِ شَب،کَهکِشآن،سِتآرها،شَفَقِ قُطبی،تآریکی،هَوآ،موسیقی،قَهوهِ،شایَدَم سَـیّـاره یِ نُهُمـ!☕️✨👩‍🚀❫


❥••• ·  · ·  · ·  · ·  · ·  · ·  ·


هادی
هادی
منی که کل عمرمو پی کسی نرفتم و پی کسی نیومدم
پشت سر قطار تو مث یه پستچی خیس فقط رکاب میزدم
شب بلند بدرقه شب همیشه رو سیاه شبی عمیق مثل آه
خودم سقوط کردمو رسوندمت رسوندمت رسوندمت به پرتگاه
هزار سال دیگه ام غمت تموم باغچه رو یه شوره زار میکنه
برو فقط نگاه کن با خنده و با صورتم زمان چیکار میکنه

اگه هنوز تو خلوتت یادی ازم نمیکنی یعنی که کم گذاشتم
مرور کن مرور کن منو به خاطرت بیار با خنده ای داشتم
هزار سال دیگه ام غمت تموم باغچه رو یه شوره زار میکنه
برو فقط نگاه کن با خنده و با صورتم زمان چیکار میکنه




Saye
Saye
صاحب این عکس را می‌شناسید؟

این آخرین تیتری بود که من واسه اون روزنامه نوشتم و فکر می‌کنم تحت تاثیر حرف مدیر روزنامه بودم که یه روز بهمون گفت: بی عرضه ها! احمق ها! دیگه هیچ فروشی نداریم،ورشکست شدیم!
این شد که همه روی ایده‌های تازه فکر کردن و من هم تصمیم گرفتم یه داستان واقعی بنویسم،داستان روزی رو نوشتم که زنگ خونه ام به صدا در اومد و پستچی نامه ای رو اشتباهی به من سپرد،وقتی پاکت نامه رو باز کردم با چند تا عکس قدیمی از یه دختر و نامه ای بد خط رو برو شدم که توش نوشته بود:


(ادامه در دیدگاه)

هادی
هادی
سفارش خرید کتاب توسط حلما پذیرفته میشود @helma
اگه نتونستین براش کارت به کارت کنید من میتونم واسطه امن پرداخت الکترونیکیتون باشم این معامله هم از طرف ساینا کاملا بیمه میشه اگه کتاب دستتون نرسید یا پول نرسید پولتونو پس میدم :|

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو