یافتن پست: #نینوا

فقط خدا
فقط خدا
سِرِّ نى در نینوا میمانْد،اگر زینب نبود
کربلا در کربلامیماند،اگر زینب نبود

چهره سرخ حقیقت بعدِ آن طوفانِ رنگ
پشت ابرى از ریا مى ماند،اگر زینب نبود..

شهادت حضرت زینب(س) تسلیت

ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
مختار: تو چرا از قافله عشق جا ماندی كيان ؟
                                                                   کیان: راه گم کردم ابو اسحاق

مختار: راه‌بلدی چون تو که راه را گم کند، نا بلدان را چه گناه‌ ...!! 


کیان: راه را بسته بودند از بیراهه رفتم، هر چه تاختم مقصد را نیافتم، وقتی به نینوا رسیدم خورشید بر نیزه بود ...

مختار: شرط عشق جنون است ما که ماندیم‌، مجنون نبودیم...:هعی

سیده شهید حجّاری
سیده شهید حجّاری
، نه فصل دو نفره هاست...!

نه فصل تک نفره ها و تنهایی شان...!

پاییز، فصل 72 نفرست...

فصل مبتلا شدنشان...
فصل عشق بازی شان...
فصل سر به فدای یار کردنشان..
فصل غیرت و مردانگی شان...

آخ..! که غم بر قامت ..
چه غوغایی شود.......

سلام بر شهیدان دشت ...

و سلام بر ..




sayad
sayad
مناجات

یارب مرا به حرمت آل عبا ببخش
بر خون سرخ پادشه کربلا ببخش


شرمندگی برای من روسیه بس است
این بنده ی خجالت و شرمنده را ببخش


تا آسمان رسیده صدای گناه من
اما شما گناه مرا بی صدا ببخش


در دهر،قبل از آنکه بیفتم ز دست و پا
ای دستگیر مردم بی دست و پا ببخش


من پرده ی ظریف حیا را دریده ام
برچهره ی دریده کمی هم حیا ببخش


بی شرمی و سیاهی این چهره ی مرا
برشرم روی ساقی دشت بلا ببخش


این چشم های خفته و آلوده ی مرا
برچشمهای اکبر خونین لقا ببخش


اشکی که با ریا به جمالم چکیده است
بر اشک های خامس آل عبا ببخش


دستان بی توان و گنه کرده ی مرا
بر دست های بسته ی زین العبا ببخش


این سینه ای که مخزن صدها گنه شده
بر زخم سینه ی پسر مرتضی ببخش


این عبد روسیاه غلام حسین توست
نادانی مرا به شه نینوا ببخش


تا نام زینب آمده اشکم چکیده است
جرم مرا به دختر خیرالنسا ببخش


با این همه گناه و با این همه خطا
بسیار سر فکنده ام اما شما ببخش

شــادی
شــادی
شعر کم نظیر شهریار در مورد امام حسین علیه السلام

شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین
روی دل با کاروان کربلا دارد حسین

از حریم کعبۀ جدّش به اشکی شست دست
مروه پشت سر نهاد امّا صفا دارد حسین

می برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم
بیش از اینها حرمت کوی منا دارد حسین

پیش رو راه دیار نیستی کافیش نیست
اشک و آه عالمی هم در قفا دارد حسین

بس که محمل ها رود منزل به منزل با شتاب
کس نمی داند عروسی یا عزا دارد حسین

رخت و دیباج حرم چون گل به تاراجش برند
تا به جائی که کفن از بوریا دارد حسین

بردن اهل حرم دستور بود و سرّ غیب
ورنه این بی حرمتی ها کی روا دارد حسین

سروران ، پروانگان شمع رخسارش ولی
چون سحر روشن که سر از تن جدا دارد حسین

سر به قاچ زین نهاده راه پیمای عراق
می نماید خود که عهدی با خدا دارد حسین

او وفای عهد را با سر کند سودا ولی
خون به دل از کوفیان بی وفا دارد حسین

دشمنانش بی امان و دوستانش بی وفا
با کدامین سرکند ، مشکل دو تا دارد حسین

سیرت آل علی با سرنوشت کربلاست
هر زمان از ما یکی صورت نما دارد حسین

آب خود با دشمنان تشنه قسمت می کند
عزّت و آزادگی

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو