یافتن پست: #سوار

فقط خدا
فقط خدا
شعور" و "معرفت"
به ماشین و محل زندگی نیست!
مهم "ذات" آدمهاست...!
و گرنه "گاو"
هم سواریش عالیه،
هم خونه وسط باغ داره،
هم اینکه لباسش 100 در صد چرم خالصه!
تازه با معرفتم هست....
بجای "من" میگه "ما"...!

:خخخ

Aseman
Aseman

لعنت🖤🖤🖤😔

Aseman
Aseman


معلمی ک پراید داره نمیتونه بهت یاد بده چجوری بنز سوار شی...

فقط خدا
فقط خدا
@dearyourselfd میگم ماشاءالله سایت پر از علی شده هااا

ی چن نفر دیگه بیاد سایتو تصاهب میگنیم:خخخ

ماریا
ماریا
@Ali_s
سلام
خوبین؟ !
از این طرفا؟ !

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
تغییر قرار نیست آسون باشه؛ معنیش اینه که ریشه هاتو در بیاری
و توی خاکی بکاری که بتونن عمیق تر رشد کنن!
اولش سخته، اما بعدش بهترین اتفاق میافته!

마흐디에
마흐디에
الان یه موشک مستقیم بیاد بخوره تو سر من پدرم میاد میگه آخه اونجا جای وایستادنه؟



g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
آقا ما انتظار داریم بزنیم اونا هم منتظرن بخورن عجب تدبیری داریم ما سه شب درست نخوابیدیم...:خخخ

Abolfazl
Abolfazl
یه شتری در خونم خوابیده که جامونده از کاروان بغداد تا اهواز
حامل بار کوکائینه میخواد تحویلش بده و بگیره نفت جاش
همشو میکنم انبار،یه قطره نفتم نمی‌رسه به صاحب کوک
حتی شترش میشه طعمه ی کفتار
تو سوز سرما با ضربه ی مهلک صاعقه ی ابرا
نمایان میشه سواره نظام حکومت جلاد
بارون تیرای رها شده از زه کمان
شمارش تنفسو درک ارزش زمان

فقط خدا
فقط خدا
بزار یچیزی رو بهت بگم،
نگاه نکن به کسی که تو ۱۷ سالگی
گوشی ۶۰ میلیونی دستشه.
یا کسی که هیچ استعدادی نداره،
ولی ماشین چند میلیاردی سوار میشه.
نگاه نکن به کسی که فقط عینک دودیش
از تموم دارایی هات گرون تره.
ببین این دنیا انصاف نداره
پس چرا واسه چیزی‌ که انصاف نداره
ابراز ناراحتی کنی؟
مطمئن باش کسی که به ظاهر از تو موفق‌تره،
چیزی از تو بیشتر نداره
اینو وقتی میفهمی که همچیشو ازش بگیرن
معلوم میشه که کی سرش به تنش میارزه!

رها
رها




کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز ....

یاس
یاس
اووووه
اخرش من ایجیم و داداش کوچیکم تونستیم از اون خونه بیمارستان فرار کنیم
حیف مجبور شدم دوتا گربه ناز با بستن کمربند انفجاری فدا کنم
اسراییلی ها پیدامون کرده بودن :گگگ
گربه ها فرستادم بینشون منفحر شدن
رسیدیم خط
همه جا بیابون بود
تمام ماشین ها فرستاده بودن جنگ
سوار یه گاری که رو دوش خر طفلی بسته بودن
حرکت کردیم سمت گرگان
و تو یه خونه قدیمی نمور سکنی گزیدیم
مرگ بر اسراییل :گگگ

فقط خدا
فقط خدا
آغاااا ی خاطره از شب های قدر بگم براتون...



من قبل خدمت سربازیم حدود سالای ۹۲ و ۹۱ ی مرضی داشتم شب قدر حدود ساعت ۱۲ شب میرفتم قبرستان شهرمون و کنار قبر عمو ی بزرگم ک شهید دوران دفاع مقدس هس جوشن کبیر میخوندم


آغا ی شب ک اونجا بودم بعد از جوشن کبیر چشم افتاد ب چن متر اونورتر ک ی قبر خالی بود و نازه کنده بودنش گفتم برم ی امتحانی کنم ببینم چطوریه


رفتم داخل و دراز کشیدم ی لحظه ی صدایی شنیدم و یکم بلند شدم دیدم ۳ نفر از من مریض تر دارن از بالا میان یکم دقت کردم دیدم طلبه هستن

آخه حوضه پایین قبرستانه
من بلند شدم و از قبر بیرون اومدم و لباسامو گرد گیری کردم ک اونا منو دیدن ب تت پت افتادن منم انگار ن انگار رفتم سوار دوچرخه شدم و رفتم
بیچاره ها فک کردن میت از قبر اومد بیرون:خخخ

:خخخ

خانوم اِچ
خانوم اِچ
خب برگردم سرکارم
.
.
.
.
رل ماشین دار پی

Tasnim
Tasnim
اینقدری که من توو این مدت اسنپ سوار شدم و نطر دادم درمورد راننده ها، مدیر اسنپ در طول سال راننده هاشو ارزیابی نکرده

صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو