زنها...
گاهی عاشقانه هایشان را دم می کنند!
و می شود همان چای خوشرنگ
با عطر هل و دارچین
که کنار حبه قندی از عشق چقدر می چسبد...
گاهی دلدادگی هایشان را؛
هر شب همراه با عطر مریم
در خانه می پاشند؛
و هر صبح با تک بوسه ای
دلت را نشانه می روند..!
زنها گاهی دوستت دارمهایشان را
زیر باران با تو بی چتر قدم می زنند...
و گاهی ناگهان سکوت می کنند!
و تو باید آنقدر مرد باشی؛
که سکوت را در عمق چشمانشان
معنا کنی...



#سارا_قبادی

صبح
دستانِ توست
وقتی موهايم را كنار می‌زنی
و با هُرم انگشتانت
همچون آفتاب
خواب را از سرم می‌پرانی...




#سارا_قبادی

‌
فراموشت كرده ام
مثل كودكي كه
ميان كوچه پس كوچه هاي شهر
آواره است
و راه خانه اش را
گم كرده است

مثل پيرزن عصا به دستي
كه مي گويند آلزايمر دارد
و همه ي گذشته اش را از ياد برده است

فراموشت كرده ام
فقط
گاهي هنوز
نگرانت مي شوم
"مراقب خودت باش نازنينم"...

#سارا_قبادی

گاهی لحظه‌هايم
از تو لبريز می‌شود
از احساسم سر می‌روی
و فضای خانه‌ام
پر می‌شود از دلتنگی

پشت كدام پنجره بايستم
كه تو را انتظار نكشد؟
و زير سقف كدام آسمان نفس بكشم
كه عطر تو گيجم نكند؟

دلتنگم
و هيچ چيز جز تو
حال مرا خوب نخواهد كرد!

#سارا_قبادی

زن ها
گاهی
عاشقانه هایشان را
دم می کنند
و می شود
همان چای خوشرنگ
با عطر هل و دارچین
که کنارِ حبه قندی از عشق
چقدر می چسبد

گاهی
دلدادگی هایشان را
هر شب
همراه با عطر مریم
در خانه می پاشند
و هر صبح
با تک بوسه ای
دلت را نشانه می روند

زن ها
گاهی
دوستت دارم هایشان را
زیر باران
با تو
بی چتر
قدم می زنند

و گاهی
ناگهان
سکوت می کنند
و تو باید آنقدر مرد باشی
که سکوت را در عمق چشمانشان
معنا کنی... سارا_قبادی
شانه_هایم_گل_داده_اند

گاهی
حواسم را پرت می كنم
می افتد
جایی حوالی خیال تو
و دلم گرم می شود به داشتنت....

و تو اما
چگونه اینقدر بدون منی؟!

#سارا_قبادی